صفحه ٢٤٥

او به ثمره مطلوب اعمال خود در اين دنيا نمى‌رسد، بلكه در سراى ابدىِ آخرت نتيجه اعمالش آشكار مى‌شود. علاوه بر اين، توجه به صفات مذكور موجب مى‌گردد كه مبدأ آفرينش و تدبير الهى در تكامل موجودات و از جمله انسان را بشناسيم؛ تدبيرى كه علاوه بر تكامل تكوينى براى انسان، كمال اختيارى را رقم زده است تا در پرتو اراده، اختيار و تلاش بدان دست يابد و به سعادت ابدى برسد. از كف دادن سرمايه بزرگ خدادادى در مسير هدايت و كمال؛ خسران، پشيمانى و عذاب ابدى براى انسان به دنبال مى‌آورد.
وقتى انسان در حد فهم خويش خداوند را شناخت، بايد به مسؤوليت خود در قبال پروردگار واقف شود. و ثمره اين مسؤوليت، بندگى است؛ چون ما عبديم و او رب و پروردگار ماست، و وظيفه عبد اين است كه همه هستى خويش را به پروردگارى بسپارد كه اختياردار او و همه هستى است و به نحو احسن امورش را تدبير مى‌كند. مسؤوليت بندگى چيزى است كه عقل و فطرت انسان آن را درك مى‌كند، و البته پيامبران و فرستادگان خداوند نيز بر آن تأكيد كرده‌اند. همان طور كه كار خورشيد نور افشانى است و اگر نور افشانى نكند خورشيد نيست، و لازمه ذاتى آتش حرارت دادن است؛ حقيقت انسان نيز در گرو عبوديت است و كمال او در پرتو گسترش بندگى خدا حاصل مى‌شود. بى ترديد چنين نگرشى به وظيفه انسان در قبال خدا، باعث خالص شدن نيّت انسان در عبادت خدا و پالايش آن از شائبه هاى نفسانى مى‌گردد و انجام دادن خالصانه ترين عبادت در پيشگاه خداوند، برخاسته از چنين ديدگاهى است؛ عبادتى كه على(عليه السلام)درباره آن عرض مى‌كرد: «إلهى، ما عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقابِكَ وَ لا طَمَعاً في ثَوابِكَ وَلكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلا لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتُكَ؛(136) خداى