صفحه ٢٣٢

واقع معاشقه با خداوند محبوب است كه برخوردار از عالى ترين مرتبه خلوص و توجه و دلدادگى به محبوب است و از اين حيث قابل مقايسه با ساير مراتب و گونه هاى عبادت نمى‌باشد.
كسى كه لذّت محبت الهى را چشيد و با همه وجود طعم آن را دريافت، بدان سبب خداوند را مى‌پرستد كه لازمه محبت الهى؛ خضوع، خشوع و خاكسارى در برابر محبوب است و اين خضوع و خشوع، باعث تكامل نفس و رسيدن به آخرين مرتبه كمال (قرب خداوند) مى‌شود. براى چنين كسى، انگيزه‌اى والاتر از محبت الهى و ميل محبوب مطرح نيست و از اين رو جهت نفع دنيايى و حتى برخوردار شدن از نعمت هاى بهشتى، محرك او براى عبادت نيستند. او چنان شيفته گفتوگو و انس با خدا و بى توجه به منافع شخصى است كه حتى اگر خداوند او را به بهشت نبرد، باز دست از عبادت نمى‌كشد.
عالى ترين مرتبه عبادت، مربوط به اولياى خاص خداست كه از والاترين مرتبه انس و توجه به پروردگار خويش برخوردار شده‌اند؛ كسانى كه منافع اخروى و مادى آنان را به عبادت تشويق نمى‌كند، بلكه ـ چنان كه در مناجات خويش فرموده‌اند ـ حتى اگر خداوند به جهنم گرفتارشان كند، باز هم دست از عبادت و انس با خدا بر نمى‌دارند؛ چون عشق و محبت خدا كانون وجودشان را سرشار ساخته است؛ از اين رو اگر در آتش هم قرار گيرند، آن را به گلستان لقا و انس با محبوب تبديل مى‌كنند.
بر اين اساس جمله «ايّاك نعبد» مى‌تواند بدين معنا باشد كه انگيزه عابد، فقط براى رضاى خداست و درجه خلوص وى در عبادت به مرحله‌اى رسيده كه تنها به جهت عشق و محبت به خدا عبادت مى‌كند و از خداوند در قبال