نماز مدّ نظر دارد؛ خواسته هايى كه حرام نيستند و مصداق ريا قرار نمىگيرند. البته اين خواسته ها و انگيزه ها به اصل نماز مربوط نمىشوند و در قصد قربت خللى نمىرسانند، بلكه متوجه مقدمات يا امورى هستند كه همراه نمازند؛ در عين حال، ريا بر آنها صدق نمىكند؛ مثلاً كسى كه در هواى سرد براى آنكه مسجد گرم است نمازش را در مسجد مىخواند يا در تابستان در مسجدى نماز مىخواند كه وسيله خنك كننده دارد، او در هر صورت نمازش را مىخواند؛ اما ترجيح مىدهد كه آن محل را براى اداى نماز برگزيند. مسلماً در اين صورت نماز انسان صحيح است و آن انگيزه ها ضررى به اصل صحت نماز نمىرسانند؛ انسان در چنين نمازى قصد ريا ندارد؛ ولى انگيزه او كاملا الهى نيست و در كنار انگيزه الهى، خواسته هاى نفسانى نيز، مشوق انسان شدهاند؛ به تعبير دقيقتر نيت انسان كاملا براى خدا خالص نشده است.
از ناحيه مراتب و درجات نيت، اقسامى براى عبادت پديد مىآيد كه عظمت و ارزش آنها متفاوت است. گونهاى از عبادات با انگيزه ترس از عذاب الهى انجام مىپذيرند و برخى از آنها به طمع رسيدن به ثواب و بهشت. عدهاى نيز به جهت شكرگزارى از ولى نعمت خويش كه آنان را از نعمت هاى بى شمار برخوردار ساخته، عبادت مىكنند. عالى ترين مرتبه عبادت، پرستشى است كه فقط به جهت محبت به خداوند انجام پذيرد. هيچ يك از گونه هاى تشكيكى عبادت، قابل مقايسه با مرتبه اخير نيستند.
بايد توجه داشت كه محبت نيز، امرى تشكيكى است و شديدترين رتبه آن عشق است. عاشق حتى از خود نيز غافل مىشود و كاملا غرق توجه در معشوق و فناى در اوست و هيچ انگيزه و توجهى جز توجه به وصال معشوق براى او مطرح نيست. اگر بنده به مرحله عشق به خداوند برسد، عبادت او در
به سوی تو
جلسه پانزدهم: تجلّى عبوديت در نماز (2)