صفحه ٢٢

تسبيحات چهارگانه؛ سبحان الله، الحمد لله، لا إله إلاَّ الله و الله اكبر خلاصه مى‌شوند. البته در نماز مى‌توان از ذكرهايى چون «شكراً لله» نيز استفاده كرد؛ اما آنها جزء نماز به شمار نمى‌آيند. در بين ذكرهايى كه در نماز بايد خوانده شود، بر «الله اكبر» بيشتر تأكيد شده است و مى‌توان گفت كه الله اكبر، ذكر محورىِ نماز است. اين ذكر هم قبل از نماز ـ در اذان و اقامه ـ، هم در طليعه آن، هم در بين نماز و هم پس از نماز خوانده مى‌شود. در اين ذكر، صفت «اكبر» محور قرار گرفته است و ما از طريق اين صفت مى‌خواهيم خداوند را بشناسيم؛ به همين دليل بايسته است كه در مفهوم «اكبر» بيشتر دقّت كنيم؛ اما اين مفهوم چگونه شناخته مى‌شود؟ و اساساً ما مفاهيم را چگونه درك مى‌كنيم؟
در پاسخ به پرسش فوق، بايد گفت كه معمولاً شناخت هاى آگاهانه انسان، از طريق حواس ظاهرى و باطنى حاصل مى‌شوند: ما با ديدن، شنيدن، لمس كردن و چشيدن به پديده هاى ظاهرى و مادى كه با حواس ظاهرى قابل درك هستند، علم پيدا مى‌كنيم. همچنين احساسات باطنى؛ چون غم، شادى، ترس و اميد، به وسيله حواس باطنى و با علم حضورى درك مى‌شوند. (روشن است كه منظور ما در اينجا تحصيل معرفت آگاهانه است، نه معرفت ناآگاهانه. چنان كه گفتيم، ما به خداوند معرفت ناآگاهانه داريم كه اين معرفت بر جاى مانده از عالم ميثاق است و از قبيل علم حصولى آگاهانه نيست.)
پس از آنكه از طريق حواسّ، معرفت هايى براى ما حاصل شد، ذهن به واسطه توانايى ها و قدرت تجزيه و تحليلى كه دارد، مى‌تواند از معلومات حسى مفاهيمى را انتزاع كند. اين مفاهيم در زمره مدركات حسى ما به شمار نمى‌آيند و با عموميّتى كه دارند، امور غير مادّى و نامحسوس را هم شامل مى‌شوند؛ نظير مفهوم «كمال» و «شدّت» كه در اثر مقايسه‌اى كه ذهن روى مدركات