مستحبات و اهميت ندادن به نماز مىدهد، اين است كه شيطان نمىگذارد نماز مستحبى بخوانيم و استفاده شايسته از عبادت خداوند ببريم؛ اما لازم است كه به تحليل روانشناختى اين مسأله بپردازيم تا عامل بى توجهى به امور معنوى و از جمله نماز آشكار شود.
با توجه به اينكه مىدانيم نماز بهترين كارها و سودمندترين تجارت هاست و در اين تجارت در قبال صَرف چند دقيقه از وقتمان به تقرب به خداوند نايل مىشويم كه عظمت و ارزش آن قابل شماره نيست، چرا از اين تجارت پرسود خوددارى مىكنيم؟ روشن است كه انسان كارى را به صِرف داشتن سود، انجام نمىدهد، بلكه همه جوانب را بررسى مىكند و تمام زيان ها، سختى ها و احياناً لوازم و پيامدهاى سنگين آن را شناسايى مىكند؛ سپس نفع و هزينه هاى احتمالى را بررسى مىكند و اگر كفه سود را سنگينتر يافت، به آن كار اقدام مىكند.
پر واضح است كه خواندن چند ركعت نماز، هزينه سنگين و زحمت چندانى ندارد، و اساساً ارزش و عظمت دستاورد ما از نماز، قابل مقايسه با زحمتى كه مىكشيم نيست، پس چرا از انجام دادن آن خوددارى مىكنيم؟
پاسخ روشن به سؤال طرح شده اين است كه عادت هاى جارى در رفتار افراد، از انجام دادن كارهاى مهم معنوى و به جا آوردن عبادت شايسته براى خداوند مانع مىشود. ما در زندگى به لذت هايى عادت كردهايم و از انجام دادن كارى كه مزاحم آنهاست خوددارى مىكنيم. كسى كه به استراحت، تنبلى و تن آسايى عادت كرده و از اين امور بى ارزش دنيايى لذت مىبرد، هرچند آنها را با ثوابى كه نماز در پى دارد قابل مقايسه نمىداند؛ اما نمىتواند از عادت خود دست بكشد و لذت هاى ناچيز و زودگذر او را از كارهاى مهم و ارزشمند
به سوی تو
جلسه هشتم: سازوكارهاى تحصيل اخلاص و قصد قربت در نماز