صفحه ١١٤

و ثواب ندارند و تنها ترس از عذاب خدا باعث مى‌شود كه واجبات را انجام دهند. مثلاً كسى كه شب دير خوابيده و خوابش سنگين است و برايش دشوار است كه قبل از طلوع آفتاب برخيزد و نماز بخواند ـ به خصوص اگر هواى بيرون سرد باشد و او مجبور باشد كه با آب سرد وضو بگيرد ـ اگر ترس از جهنم نبود، او براى نماز از جا برنمى خاست و بستر گرم را بر ثواب الهى ترجيح مى‌داد. پس انگيزه اين دسته از عبادت كنندگان، ترس از عذاب و مصون ماندن از آتش جهنم است؛ نظير بردگانى كه در دوران برده دارى در مالكيت افراد ثروتمند بودند و به عنوان يك كالا در معرض خريد و فروش قرار مى‌گرفتند و مجبور بودند كه براى ارباب خود كار كنند و اگر از فرمان ارباب خود شانه خالى مى‌كردند، سزاى آنان شكنجه و تازيانه بود. همچنان كه بردگان از ترس تنبيه و تازيانه ارباب خود كار مى‌كنند، گروهى از بندگان خدا نيز از ترس عذاب خدا عبادت مى‌كنند. اين نوع عبادت، پايين ترين مرتبه عبادت به شمار مى‌آيد.
دسته دوم كه همّتشان از دسته اول بلندتر است و از مرتبه عالى ترى از عبادت برخوردارند، كسانى هستند كه نعمت هاى اخروى و ثواب و بهشتى كه خداوند در قرآن مردم را به آنها دعوت كرده، موجب عبادتشان شده است. انگيزه آنان براى عبادت، ترس از عذاب جهنم نيست، بلكه براى رسيدن به نعمت هاى الهى خداوند را مى‌پرستند. به واقع آنان خوى تجارت پيشگى دارند و انگيزه آنها رسيدن به سود سرشار است. ايشان در پى آن هستند كه در معامله خود با خداوند به سود بزرگى كه بهشت و نعمت هاى آن است، برسند. در روايتى كه ذكر كرديم، از عبادت آنان به «عبادة الاُجراء» (عبادت مزد گيران) تعبير شده و در برخى از روايات ديگر تعبير «عبادة التجار»(66) آمده است.