صفحه ٣٣٧

را براى آنان توصيف كند(242) و «هو» كنايه از همان پروردگارى است كه يهوديان درباره او سؤال كرده‌اند.
در برخى از روايات آمده است كه «هو» اسم اعظم الهى است؛ چنان كه آورده‌اند اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: «پيش از جنگ بدر شبى حضرت خضر را در خواب ديدم و از او خواستم چيزى به من بياموزد كه بر دشمنان چيره شوم. او گفت: با همه وجود و اخلاص بگو: "يا هو، يا من لا هو الاّ هو". بامداد آن روز، خواب خود را به پيامبر گرامى عرضه داشتم و آن حضرت فرمود: على جان، او "اسم اعظم" خدا را به تو آموخته است. من در روز پيكار بدر هماره آن را بر لب داشتم و خالصانه آن را زمزمه مى‌كردم»(243).
«الله» اسم خاص خدا و بر ذات خداوند اطلاق مى‌شود؛ با لحاظ اينكه آن ذات، همه صفات جمال و جلال او را داراست.
چنان كه گفتيم، كلمه «احد» فقط در سوره توحيد آمده و به عنوان وصف، فقط بر خداوند اطلاق گرديده است، اين صفت در كلام فصيحان عرب نيز، هيچ كجا به عنوان وصف موجودى جز خدا نيامده است. «احد» در جمله منفى براى غير خدا به كار مى‌رود و مثلاً گفته مى‌شود: «لا احد فى الدّارِ» اما در جمله ايجابى صفت غير خدا قرار نمى‌گيرد. كلمه «احد» همانند كلمه «واحد» از ماده «وحدت» گرفته شده؛ اما كلمه واحد در شمار اعداد طبيعى و به معناى «يك» است كه در برابر دو، سه، چهار و... قرار مى‌گيرد. هنگامى كه پس از واحد اعداد ديگر شماره مى‌شود، مى‌توان در ذهن تا بى نهايت بر آنها افزود؛ اما «احد» در شمار اعداد نيست و براى چيزى و كسى به كار مى‌رود كه ـ نه در