صفحه ٣٢٥

است. آنان در دعاى خود مى‌گويند: «وَ أَسْأَلُكَ... لذَّةَ الْمَنْظَرِ إِلى وَجْهِكَ وَ شَوْقاً إِلى رُؤْيَتِكَ وَ لِقائِكَ؛(230) خدايا، از تو لذت نظر به جمالت و اشتياق به مشاهده و جوارت را درخواست مى‌كنم». براى ولى خدا عذاب و سوزاندن بدن دردآور نيست، بلكه اگر صد بار وى را بسوزانند، اما محبوب از او راضى باشد، برايش لذت بخش و شيرين است؛ چون براى رضاى خدا سختى ها و دردها را تحمل مى‌كند. براى او بزرگ ترين عذاب الهى، عدم رضايت خدا و محروم شدن از لقا و جمال پروردگار و سخن نگفتن خداوند با اوست؛ چنان كه مفاد برخى از آيات اين است كه يكى از عذاب هاى بزرگ خدا در قيامت، محروميت از سخن گفتن با خداست: «إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ...؛(231) كسانى كه پيمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچيزى مى‌فروشند، آنان را در آخرت بهره‌اى نيست، و خدا روز قيامت با آنان سخن نمى‌گويد و به ايشان نمى‌نگرد».
براى ما در دنيا محروم ماندن از توجه خدا، ناراحت كننده و دردآور نيست؛ چون لذت توجه، نظر و سخن گفتن خدا را درك نمى‌كنيم. در دنيا فقط براى دوستان خاص خدا كه لذت توجه و نظر خدا به آنان را درك مى‌كنند، محروميت از آن دردآور و از هر عذابى كشنده‌تر است؛ اما در قيامت همه و حتى كفار و گنه كاران ارزش سخن گفتن و توجه خدا را درك مى‌كنند و بر لذّت غير قابل توصيف آن واقف هستند؛ از اين رو براى آنان محروم شدن از چنين نعمت و لذّتى از هر عذابى سخت‌تر است.