صفحه ٢١٩

پادشاهان مى‌دانستند كه عبادت چه لذّتى دارد، دست از سلطنت مى‌كشيدند و به عبادت مشغول مى‌شدند. يكى از مراجع فعلى مى‌فرمودند: پادشاهان عالم كه به دنبال كام جويى و لذّت پرستى هستند، از لذتى كه خداوند در نماز قرار داده خبر ندارند و اگر آنها لذّت نماز را درك مى‌كردند، از هر چه دارند دست مى‌شستند و به نماز مى‌پرداختند تا از لذت سرشار آن بهره‌مند شوند.
درباره يكى از مراجع پيشين كه نقل شده كه وصيت كرده بود پس از مرگش كسى را اجير كنند تا قضاى بخشى از نمازهاى ايشان را انجام دهد؛ با اينكه وى در اداى وظايف عبادى و شرعى خويش كوتاهى نكرده و نمازى از ايشان قضا نشده بود؛ اما مانند كسى كه مدّتى نماز نخوانده يا نمازهايش صحيح نبوده، وصيت مى‌كند كه نمازهايش را قضا كنند. در توجيه اين وصيت گفته شده كه ايشان چون لذّت فراوانى از نماز مى‌برد، احتمال مى‌داد كه آن التذاذ، با اخلاص در نيّت سازگار نباشد و لذا از روى احتياط وصيت مى‌كند كه بخشى از نمازهايش را قضا كنند!
بنگريد تفاوت ره از كجا تا به كجاست: يكى مثل آن بزرگوار آن‌گونه از نماز لذّت مى‌برد كه احتمال مى‌دهد انگيزه لذّت بردن نيّتش را مخدوش كرده باشد؛ برخى هم در هنگام نماز احساس ناراحتى و رنج دارند و براى به انجام رسيدن آن لحظه شمارى مى‌كنند و وقتى سلام نماز را مى‌گويند، مانند مرغى كه از قفس پريده باشد، بى درنگ از جا برمى خيزند و سراغ كارشان مى‌روند. بنابراين طيف وسيعى از انگيزه هاى عبادت، به احساس حقارت انسان در پيشگاه خداوند مربوط مى‌شود و اثر طبيعى چنين احساسى، خشوع و خضوع در برابر خداست كه در هنگام ركوع و سجده بهتر بروز مى‌يابد؛ از اين روى