قدرت، فهم، هنر و كمالى داريم، همه را خداوند به ما عنايت كرده و اصل هستى و همه كمالات به او اختصاص دارد. حتى حركات و كارهاى اختيارى كه به اراده ما انجام مىپذيرند، در واقع به اراده و مشيّت الهى مستند هستند و در انجام دادن آنها به افاضه خداوند محتاجيم.
فراوان اتفاق مىافتد كه انسان در حال سخن گفتن جملهاى را مىگويد؛ اما جمله دوم را فراموش مىكند. گاهى انسان نماز مىخواند و بعد از سربرداشتن از سجده فراموش مىكند كه سجده اول را انجام داده يا سجده دوم را. اين حاكى از آن است كه ما اختيار فهم و حافظه خود را نداريم و خداست كه اين نعمت ها را در اختيار ما قرار داده و هرگاه بخواهد از ما مىستاند. آيا جز اين است كه حتى نفس كشيدن نيز در اختيار ما نيست و ما به اراده الهى نفس مىكشيم و اگر او نخواهد، نفس ما قطع مىشود؟ حتى هنگامى كه سخن مىگوييم، اطمينان نداريم كه مىتوانيم آن را به فرجام برسانيم و ممكن است پس از بيان جملهاى نفس قطع شود و ديگر توفيق نيابيم سخنان خود را تمام كنيم! پس ما سر تا پا نياز هستيم و هر چه داريم از خداست. خداوند نيازهايى را در ما قرار داده و بر اين اساس از خداوند؛ سلامت، راحتى، رزق و روزى، آبرو، احترام و امنيت ـ و در كل، همه نعمت هاى دنيوى و اخروى ـ را طلب مىكنيم؛ اما بايد توجه داشته باشيم كه كسى جز خدا آنها را در اختيارمان نمىنهد. پس بايد با همه وجود احساس نياز به خداوند كنيم و لحظهاى فقر و نياز خويش، و غناى مطلق حضرت حق را از ياد نبريم. در اين صورت است كه ارتباط قلبىِ ما با ساحت پروردگار برقرار مىشود و همواره در برابر او خضوع و خشوع خواهيم داشت.
نكته ديگرى كه بايد بدان اشاره شود، اين است كه انسان در آغاز علاوه بر
به سوی تو
جلسه چهاردهم: تجلّى عبوديت در نماز (1)