صفحه ٢١٣

به عذاب الهى و ويژگى هاى آن معطوف مى‌شود و همين ترس از عذاب باعث حضور قلب در عبادت مى‌گردد يا اينكه به بهشت و نعمت هاى آن توجه مى‌كنيم و شوق به آنها انگيزه ما را براى بهتر عبادت كردن گسترش مى‌بخشد. البته نسبت به كسانى كه از اصل عبادت خدا محرومند و خدا و آخرت را باور ندارند، رسيدن به اين مرحله از عبادت و توجه براى ما ارزشمند است؛ اما نسبت به مقام كسانى كه به فراخناى معرفت الهى دست يافته‌اند و توجهشان هنگام عبادت فقط معطوف به خداوند است و شوق و لقاى محبوب، تنها انگيزه آنان در عبادت مى‌باشد، بسيار فرومايه به شمار مى‌آيد.
خداوند نعمت عبادت را براى همه بندگان خويش گسترانده و آن را مختص اولياى مقرب خويش قرار نداده است؛ از اين رو، قرآن نيز همه بندگان مؤمن خدا را مخاطب خويش مى‌سازد و شيوه عبادت را به آنان تعليم مى‌دهد تا هر كس به فراخور معرفت خويش، از تعليم قرآن در عبادت خداوند بهره گيرد. اگر قرآن تنها مرتبه عالى عبادت را مدّ نظر قرار مى‌داد و تنها عبادتى چون عبادت امير المؤمنين(عليه السلام) را (كه فرمود: إِلهى ما عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نارِكَ وَ لا طَمَعاً في جَنَّتِكَ وَ لكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلا لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتُكَ؛(121) پروردگار من، من تو را به جهت ترس از آتش و طمع به بهشت عبادت نكردم، بلكه تو را شايسته عبادت يافتم آن گاه به عبادت تو پرداختم)، مى‌پذيرفت، ديگران از عبادت خداوند محروم مى‌شدند و راه افاضه الهى مسدود مى‌گشت.
يكى از معجزات قرآن اين است كه فهم آموزه هاى آن ـ از جمله سوره حمد كه عبادت خدا را به بندگان تعليم مى‌دهد ـ تشكيكى و داراى مراتب است و هر كس متناسب با درجه ايمان و معرفتش مى‌تواند آنها را بفهمد.