مى كردند كه مستقلا به تدبير همان شأنى مىپردازد كه بر عهده او است. بر اساس اين عقيده چون انسان داراى شئون فراوانى است، ارباب فراوانى نيز دارد كه هر يك از ايشان شأنى از شئون او را تدبير مىكنند.
دسته سوم: كسانى كه عقيده آنان از دو دسته قبل به توحيد نزديكتر بود، و معتقد بودند خداوند همچنان كه عالم را آفريد، اربابانى نيز قرار داد و اداره هر يك از بخش هاى عالم را به يكى از آنان سپرد و به وى اجازه تصرف و تدبير در آن بخش را واگذار كرد؛ نظير مدير كل يك اداره كه براى هر يك ازبخش هاى اداره خود مسؤولى مىگمارد و اداره آن بخش را به او وامى گذارد. مبتنى بر همين اعتقاد، برخى از اعراب معتقد بودند كه فرشتگان دختران خدا هستند و خداوند به سبب علاقهاى كه به آنان دارد و ارزشى كه برايشان قائل است، تدبير مجموعهاى از عالم را به هر يك از دختران خود سپرده. قرآن در اين باره مىگويد: «إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآْخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الأُْنْثى؛(102) كسانى كه به جهان آخرت ايمان ندارند، فرشتگان را دختر مىنامند».
با توجه به چنين اعتقادى، آنها به ملائك تقرّب مىجستند و آنان را مىپرستيدند و مجسمه ها و بت هايى را به عنوان نُمادى از فرشتگان عبادت مىكردند و براى آنها هديه و قربانى مىفرستادند و عبادت آنان بدين منظور بود كه از اين طريق نظر فرشتگان را به سوى خود جلب كنند و آنان كه مورد محبت خدا هستند نزد خدا برايشان وساطت كنند تا آنچه مىخواهند، برآورده شود. خداوند از زبان آنان مىفرمايد: «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللهِ زُلْفى...؛(103) و كسانى كه به جاى او دوستانى براى
به سوی تو
جلسه دوازدهم: ربوبيت الهى و تدبير جهان