صفحه ١٤٠

مى آيد و مسير عمل به قرآن نيز هموار مى‌گردد؛ اما اگر خواندن قرآن در نماز واجب نمى‌شد و خواندن آن تنها مستحب بود، بسيارى از افراد انگيزه‌اى براى خواندن قرآن نداشتند و با مسدود شدن اين راه، عملا حكمت نزول قرآن كه هدايت انسان هاست، تحقق نمى‌يافت.
در پاسخ به سؤال دوم كه چرا خداوند واجب كرده كه هر روز ده بار سوره «فاتحة الكتاب» را در نمازهايمان بخوانيم، حضرت فرمودند: «چون در هيچ سوره‌اى از قرآن به اندازه سوره حمد سخنان حكمت آموز و نيك جمع نشده است»(77).
از فرمايش آن حضرتْ هم اهميت ارتباط با خداوند استفاده مى‌شود و هم اين نكته كه ارتباط ضرورى با قرآن، از رحمت و لطف الهى در حق ما سرچشمه مى‌گيرد تا بدين وسيله از معارف و حقايق بى كران قرآن در جهت سعادت و نيل به كمال بهره گيريم. چه بسا اگر خداوند اجازه مى‌داد كه در نماز تنها دعا بخوانيم، از بركات قرآن محروم مى‌مانديم؛ اما ما به عنوان مسلمان با خداوند پيمان بسته‌ايم كه در جهت كسب رضا و خواست او حركت كنيم و راه او را براى رسيدن به سعادت خويش برگزينيم؛ و خداوند تنها راه ارتباط با خود را قرآن قرار داده تا در پرتو استفاده و عمل به اين كتاب آسمانى، به مقام قرب او دست يابيم.
كسانى كه به اين حقيقت توجه داشته باشند، هيچ‌گاه قرآن را از مقام و عظمتى كه دارد، تنزل نمى‌دهند و آن را نقدپذير نمى‌دانند. امروزه كسانى داعيه مسلمانى دارند؛ اما قرآن را در رديف كلام عادى بشر قرار مى‌دهند و مى‌گويند بخشى از آموزه هاى قرآن صحيح نيست و بايد به نقّادى آن پرداخت. آنان مى‌گويند: بايد آموزه هاى قرآنى را با دستاوردهاى علوم بشرى