صفحه ١٢٦

آميخته است و تا رسيدن به مرتبه‌اى از خلوص كه انسان خود را نبيند و كاملا محو جمال محبوب شود، راهى طولانى بايد بپيمايد. ما به عيان مشاهده مى‌كنيم كه چگونه تشويق ها و تهديد و تنبيه ها در افراد معمولى ـ به خصوص در نوجوانانى كه تازه به سنّ تكليف رسيده‌اند ـ اثر مى‌گذارد و باعث مى‌شود كه آنان نماز بخوانند و چه بسا اگر اين تشويق ها و تنبيه ها نمى‌بود، نماز نمى‌خواندند.
علماى اخلاق در كتاب هاى خود به مسأله نيت و اخلاص پرداخته‌اند؛ به خصوص در كتاب اسرار الصلوة حضرت امام(رضي الله عنه) و كتاب هايى كه مرحوم «شهيد ثانى» و مرحوم «ميرزا جواد آقاى تبريزى» در اين زمينه نوشته‌اند، و نيز در مباحثى كه مرحوم «ملا مهدى نراقى» و مرحوم «ملا احمد نراقى» در اين زمينه دارند، مطالبى بسيار ارزشمند و خواندنى يافت مى‌شود. در اين بين شايد بشود گفت كه «غزالى»، در احياء العلوم گوى سبقت را از ديگران ربوده و اين مباحث را بسيار عالى طرح كرده است. خوشبختانه مرحوم «ملا محسن فيض كاشانى» كتاب احياء العلوم غزالى را تنقيح و تهذيب كرده و نام محجة البيضاء را بر اثر ارزشمند خود نهاده است. ايشان در اين كتاب به جاى برخى از روايات و مطالب مخدوش و ضعيفى كه در احياء العلوم از اهل سنت نقل شده، روايات اهل بيت(عليهم السلام) را ذكر كرده و با اين تصرف بر فضيلت كتاب افزوده است. در جلد ششم اين كتاب بحث جالبى درباره ريا و مذمت آن آمده، و در جلد هشتم درباره نيت و اخلاص مباحث ارزشمندى ارائه كرده است. به همگان توصيه مى‌شود كه مباحث آن كتاب را كه بسيار ارزشمند و كم نظير است، مطالعه كنند. شايد بتوان ادعا كرد كه آنچه ديگران در اين زمينه نوشته‌اند، افزون بر آنچه در آن كتاب آمده نيست؛ بلكه برگرفته و تلخيصى از مباحث آن كتاب است.