صفحه ٢٠

روشن شد كه ما به ذات خداوند معرفتى ناآگاهانه داريم كه در عالم ميثاق براى ما حاصل شده و شناخت ما از «الله» كه اسم ذات خداوند است، فعلا معرفتى اجمالى و ناقص است و وقتى در پايان مراحل تكاملى معرفت، به او معرفت آگاهانه يافتيم، ذات وى كاملا براى ما شناخته خواهد شد و قابل اشتباه با موجود ديگرى نخواهد بود. اگر در اين دنيا به معرفت شهودى دست نيابيم، در قيامت كه حجاب هاى معرفت از فرا روى ما برداشته مى‌شود، خود را در محضر خداوند مى‌بينيم و حجتى در قبال گناهان و كوتاهى هاى خود نداريم. در آن روز همه مردم خدايى را كه ناآگاهانه مى‌شناختند، آگاهانه خواهند شناخت و اگر جز او كس ديگرى را عبادت كرده‌اند، به اشتباه خود پى مى‌برند. در آن روز، با همه وجود به مالكيت مطلق خداوند اعتراف مى‌كنند: «يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ للهِِ الْواحِدِ الْقَهّارِ؛(9) روزى كه نمايان شوند، هيچ چيز از آنان بر خدا پوشيده نباشد، [و ندا آيد كه]امروز فرمانروايى از آنِ كيست؟ از آنِ خداوند يكتاى قهار است».
راه تبديل معرفت ناآگاهانه به معرفت آگاهانه، عمل به دستورات شريعت و پيروى از سيره پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه اطهار(عليهم السلام) و همچنين شناخت صفات خداوند و توجه به آنهاست كه از همه ما برمى آيد. با شناخت و توجه به صفات خداوند و تمركز بر روى آنها، رفته رفته زمينه توجه كامل قلبى به خداوند و معرفت آگاهانه به او فراهم مى‌شود و به مرحله‌اى مى‌رسيم كه خداوند نور معرفت خويش را بر دلمان مى‌تاباند و در آن صورت، شناخت ذات خداوند براى ما حاصل مى‌گردد. اين، همان مسيرى است كه فرا روى انبيا، ائمه و اولياى