تكالیف دیگرى كه بر عهده او است، وجود دارد و چگونه باید بین اینها جمع كرد؟ در پاسخ باید بگوییم كه مشخص كردن اولویتها و درجه اهمیت آنها، وظیفه فقیهان دینشناس است. البته مسایل مبهم و مشتبه نیز ممكن است انسان را در انتخاب و تعیین اولویتها دچار تردید نماید. مثلا، اینكه الان آیا تحصیل براى من اولویت دارد یا غیرتحصیل؟ چه مقدار از زمانى را كه به تحصیل اختصاص مىدهم باید به عبادت بپردازم؟ مطالعه براى من بیشتر اهمیت دارد یا خواندن نافله؟ صبح زود به پاى درس حاضر شدن بیشتر براى من اهمیت دارد یا قرائت قرآن؟ ورزش بیشتر براى من اهمیت دارد یا استراحت؟ و ... . تمام اینها مسایل خاص خود را دارد كه انسان باید بر اساس آن زندگىاش را برنامهریزى كند.
یكى از پرسشهاى اساسى كه در این زمینه وجود دارد این است كه ما براى تأمین زندگى دنیا باید تا چه حد تلاش كنیم؟ این پرسش یك جنبه فردى دارد و یك بعد اجتماعى. در بعد فردى، اجمالا بسته به تفاوت شرایط زندگى هر فرد این حد متفاوت است. براى مثال، سربازى كه در جبهه مىجنگد، و پرستارى كه در بیمارستان خدمت مىكند، نمىتوانند كار تولیدى انجام دهند، اما كشاورزى كه در مزرعه فعالیت مىكند یا كارگرى كه در كارخانه كار مىكند حسابشان جدا است. مدیرى هم كه در اداره كار مىكند حساب دیگرى دارد. طلبه و استاد و مانند اینها هم هر كدام حساب خودشان را دارند. در هر حال آنچه فعلا بیشتر مد نظر است بعد اجتماعى این مسأله و بحث «توسعه اقتصادى» از دیدگاه اسلام است كه مناسب است در اینجا اشارهاى به آن داشته باشیم.
دیدگاه اسلام درباره توسعه اقتصادى
مسألهاى كه امروزه با آن مواجه هستیم این است كه آیا افراد جامعه باید براى كسب امور مادى و به دست آوردن مال و ثروت تلاش كنند یا خیر؟ یكى از مسایلى كه در سطح جامعه ما ـ به خصوص پس از دوران جنگ ـ مطرح شده، این است كه باید برنامههایى براى توسعه اقتصادى داشته باشیم. از آن زمان بحثهایى مطرح شد كه آیا اسلام توسعه اقتصادى را مىپذیرد یا خیر؟ آیا باید به فكر ارتقاى سطح ثروت ملى و سطح زندگى مردم بود و یا اینكه باید كارى كرد كه مردم مسلمان به نان جوى قانع باشند و بیشتر به عبادت بپردازند؟ این مباحث حتى به سطح دانشگاهها و محافل علمى نیز كشیده شد؛ سخنرانىها، كنفرانسها و
پندهاى امام صادق(علیه السلام) به رهجویان صادق
رابطه مؤمن با دنیا و مادیات