صورت شتابزده و باعجله دست به كارى نزنید؛ مقدارى تأمل كنید تا هم مطمئن شوید كه نفع آن از ضررشبیشتر است، و هم ببینید كه چگونه باید آن كار را انجام دهید تا به نتیجه مطلوب برسید. این یك سفارش كلى است كه هم در امور دنیا جارى است و هم در امور آخرت. انسان مؤمن فقط نفع و ضرر مادى و دنیوى را نمىسنجد، بلكه اهداف اخروى را هم در نظر مىگیرد. از اینرو، هیچ وقت به سمت گناه نمىرود؛ زیرا مىداند كه براى یك لذت آنى چه بسا باید هزاران سال عذاب جهنم را تحمل نماید. دستزدن به گناه در واقع به دلیل این است كه ما نفع و ضرر كار را درستنمىسنجیم؛ یعنى برخورد عاقلانهاى با كارها نداریم. از این گذشته، براى انجام هر كارى، راه ورود و خروج آن را به دقت محاسبه نمىكنیم. مثلا، براى انجام فریضه امر به معروف و نهى از منكر فكر مىكنیم همین كه به شخص گناهكارى بگوییم فلان معصیت را مرتكب نشو، دیگر تكلیف از ما ساقط شده است، حال آنكه اگر از روى دلسوزى واقعى بخواهیم شخصى را كه در حال غرقشدن در منجلاب گناه است نجات دهیم، باید به گونهاى با او سخن بگوییم كه از ما بپذیرد نه اینكه با لجاجت آن گناه را تكرار كند.
بنابراین شخص مؤمن باید عاقل و دوراندیش باشد، نفع و ضرر كارها و نیز راه ورود و خروج آنها را به خوبى بشناسد تا پس از انجام كارى نادم نگردد: قِفْ عِنْدَ كُلِّ اَمْر حتّى تَعْرِفَ مَدْخَلَهُ مِنْ مَخْرَجِهِ قَبْلَ اَنْ تَقَعَ فیه فَتَنْدَمَ.
چراغ عقل، عامل نجات انسان
در قرآن كریم سه مفهوم قلب، عقل و نفس به انسان نسبت داده شده است. معمولا وقتى به طور مطلق از «نفس» یاد مىشود بار منفى آن مدنظر مىباشد: إِنَّ النَّفْسَ لاََمّارَةٌ بِالسُّوءِ.(1) البته گاهى هم نفس اوصافى دارد كه آن را به صورت مطلوب درمىآورد و به او خطاب مىشود كه: یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ.(2) در هر حال، باید توجه داشت كه این مفاهیم در اخلاق و فرهنگ اسلامى ما اولا از جایگاهى خاص برخوردارند و ثانیاً در معانى مختلف به كار مىروند. امام صادق(علیه السلام)در این روایت خطاب به عبدالله بن جندب و همه شیعیان خود مىفرمایند: قلبت را نزدیك و خویشاوند خود قرار بده به گونهاى كه با آن مشاركت مىورزى و عقلت را به منزله پدرى قرار