صفحه ٩٣

ثمرات استقامت در دین‌دارى
یَا ابْنَ جُندب لَو اَنَّ شیعتَنا اسْتَقامُوا لَصافَحَتْهُمُ الملائكةُ و لاََظَلَّهُمُ الغَمامُ وَ لاََشرَقُوا نَهاراً و لأَكَلُوا مِن فَوقِهِم و مِن تَحتِ اَرجُلِهِمْ و لَما سَأَلُوا اللّهَ شَیئاً اِلاّ اَعطاهُم.
اى پسر جندب، اگر شیعیان ما استقامت داشته باشند (یعنى به وظایف دینى‌شان درست عمل كنند و به آنچه معتقدند، پاى‌بند باشند و در پیروى ما از راه صحیح خارج نشوند) فرشتگان با آنان مصافحه مى‌كنند و (در حرارت آفتاب) ابرها بر سرشان سایه مى‌اندازند (حتى هنگامى كه قرار است باران ببارد، خداوند باران را در شب نازل مى‌كند تا در روز هوا برایشان آفتابى باشد) و از بالاى سر و زیر پا برایشان روزى مى‌فرستد (یعنى نعمت از اطراف بر آنها مى‌ریزد) و هیچ درخواستى از خدا نمى‌كنند، مگر این‌كه به آنها عطا مى‌كند.
 
«سعادت»، مطلوب فطرى انسان
همه مردم طالب سعادت و فطرتاً به دنبال خوشبختى‌اند، از گرفتارى‌ها به تنگ مى‌آیند و براى خلاصى از آنها تلاش مى‌كنند. اما در چند زمینه با همدیگر اختلاف‌نظر دارند؛ یكى از آنها تعیین «مصداق سعادت» است. همه مى‌خواهند خوشبخت باشند و هیچ وقت دچار گرفتارى و بدبختى نشوند، اما بسیارى از آنها نمى‌دانند كه خوشبختى واقعى كدام است.
بسیارى از مردم تصور مى‌كنند مطلوب فطرى آنها همین لذت‌هاى زودگذر دنیوى است. از این رو، همه توان خود را صرف رسیدن به آن مى‌كنند و دنبال چیز دیگرى نمى‌روند. اینها تلاش نمى‌كنند تا دریابند سعادت واقعى كدام است.
دسته‌اى دیگر از مردم اجمالا مى‌دانند كه لذت‌هاى زودگذر لیاقت دل‌بستگى را ندارد. آنها مى‌بینند كه هر روز مردم به چیزى دل مى‌بندند و توجهشان را صرف به دست آوردن آن مى‌كنند، ولى هر قدر هم نسبت به چیزى علاقه‌مند بوده و از رسیدن به آن خرسند شده باشند، برایشان باقى