صفحه ٢٤٨

عقلایى، حتى اهداف صحیح دنیوى خود، باز مى‌ماند و در تصمیم‌گیرى نیز دچار مشكل مى‌شود.
اگر انسان از همان ابتدا عنان چشمش را در اختیار بگیرد و نگاهش را آزاد نگذارد، مى‌تواند خود را از آثار سوء شهوت مصون بدارد، وگرنه در صورتى كه چشم‌چران شد و از نگاه‌هاى نامطلوب خوددارى نكرد، نه تنها به كمالات معنوى نخواهد رسید، بلكه حالاتى برایش به وجود مى‌آید كه شبیه به حیوانات است. چنین حالتى كافى است كه انسان را دچار فتنه و گرفتارى كند و از مسیر صحیح باز دارد: اِیّاكُمْ و النَّظْرِةَ فَاِنَّها تَزْرَعُ فى الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ و كَفى بها لِصاحِبِها فِتْنةً.
 
لزوم اجتناب از قضاوت‌هاى عجولانه
برخى افراد، ظاهربین و سریع القضاوه هستند؛ یعنى به محض مشاهده ظاهر كسى یا چیزى، بلافاصله در مورد خوب یا بد بودن آن قضاوت مى‌كنند. این حالت سطحى‌نگرى نه تنها در شأن انسان مؤمن نیست، بلكه حتى در شأن یك فرد عاقل نیز نمى‌باشد. قضاوت انسان عاقل باید مبتنى بر تحقیق و دوراندیشى باشد. صرف داشتن ظاهر فریبنده و یا یك رفتار خوب یا بد نباید مبناى قضاوت انسان قرار گیرد. اما متأسفانه بسیارى از مردم این‌گونه هستند؛ یعنى منشأ قضاوت آنها را همین ادراكات سطحى و ابتدایى تشكیل مى‌دهد. از این‌رو، در بسیارى از موارد با قضاوت‌هاى نادرست، در دام‌هاى شیطان مى‌افتند.
حضرت عیسى(علیه السلام) ضمن دادن هشدار نسبت به این آفت، مى‌فرماید: خوشا به حال آن كسى كه بینایى‌اش در دلش باشد نه در چشمش: طوبى لِمَنْ جَعَلَ بَصَرَهُ فى قَلْبِهِ و لَمْ یَجْعَلْ بَصَرَهُ فى عَیْنِهِ. صرف دیدن با چشم، بینش نیست، یك رؤیت سطحى است كه حیوانات هم از آن برخوردارند. مصداق واژه «قلب» در این تعبیر، عقل مى‌باشد كه جامع ادراكات درونى و عمیق است.
بنابراین ما باید سعى كنیم از قضاوت‌هاى منفعلانه و سطحى در مورد اشیا و اشخاص كه منشأ آن، تنها ادراكات حسّى ظاهرى است، اجتناب ورزیم. اگر انسان از روى تحقیق و دقت قضاوت كند و عقل خود را به كار گیرد، دیگر فریب زرق و برق دنیا را نمى‌خورد. در دنیا چیزهایى وجود دارد كه ممكن است انسان با مشاهده آنها به قضاوت‌هاى عجولانه‌اى دست