آنها را به دست مىآورم. اما وقتى مىبیند از راه حلال ممكن نیست به سراغ مشتبهات مىرود و كلاه شرعى براى خودش درست مىكند. بعد كه مىبیند با آنها هم كارش به جایى نمىرسد، مجبور مىشود براى رسیدن به خواستههایش صریحاً از درِ حرام وارد شود؛ مثلا، براى رسیدن به زندگى بهتر، تا مىتواند قرض مىكند، براى پرداخت آنها تا جایى كه ممكن است چك و سفته مىدهد، بعد براى اینكه آبرویش نریزد قرض ربوى مىكند یا خلف وعده مىنماید و... در نتیجه، به حرام مسلّم آلوده مىگردد. این مسیرى است كه افراد زیادى آن را پیمودهاند؛ كسانى كه چه بسا دستشان از همه چیز خالى بوده، امادر نتیجه همین هوسها به ثروتهاى بادآورده دست پیدا كردهاند.
اگر انسان بخواهد به چنین گناهانى و چنان عواقب زشتى مبتلا نگردد، باید از ابتدا جلوى این سرچشمه گناه را سد كند؛ به ظاهر دنیا و مكنت دیگران خیره نشود، بلكه به صورت گذرا به این مسایل بنگرد. درست است كه اینها زیور و زینت زندگى دنیوى است، ولى چشم دوختن به آنها سبب محروم ماندن از زندگى بهتر و پایدار اخروى مىگردد.
حكمت نابرابرى انسانها در برخوردارى از ظواهر دنیا
خداوند در آیه مزبور، خطاب به پیامبرش(صلى الله علیه وآله) درباره اینكه چرا به برخى از مردم نعمتهاى بیشترى داده دو نكته بیان مىفرماید:
اول آنكه، افزونى نعمت برخى از مردم نشانه دوستى بیشتر خدا با آنها نیست، بلكه نشانه آزمایش خداوند از آنها است. خداوند در آیه دیگرى، در اشاره به این موضوع مىفرماید: أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَة؛(1) اموال و فرزندان شما فقط مایه آزمایش شمایند. در جاى دیگرى مىفرماید: وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَة؛(2) و شما را به بدى و خوبى مىآزماییم. «فتنه» در اصل به معناى آزمایش است. اموالى هم كه خدا به ما عنایت كرده به همین دلیل «فتنه» خوانده شده است تا معلوم شود كه آیا در به دست آوردن و مصرف آن، احكام شرعى را رعایت مىكنیم یا نه. بنابراین آنچه وسیله آزمایش است ارزش چشم دوختن و خیره شدن ندارد. بله، اگر چیزى بود كه اصالت داشت و ذاتاً مطلوب بود، جا داشت فكرمان را روى آن متمركز كنیم، اما چون