غبطه ممدوح نسبت به مال دنیا
باید توجه داشت كه نعمتهاى دنیا مخصوص كفّار نیست، بلكه برخى بزرگان و اولیاى خدا هم نعمتهاى زیادى در اختیار داشتهاند؛ مثلا، حضرت سلیمان(علیه السلام) به قدرى از نعمتهاى خداوند بهرهمند بود كه قرآن دربارهاش تعبیر «مُلكاً لا یَنبعى لاحد مِن بَعدى»(1) را به كار برده است. در احوال آن حضرت آمده كه جن و انس و حتى حیوانات وحشى و پرندگان هم در اختیارش بودند. بنابراین، چنین نیست كه هركسى نعمتى دارد، حتماً آدم بدى است و این نعمتها مایه عذاب او خواهد شد، بلكه اینگونه نعمتها اسباب آزمایشاند؛ برخى از آن سربلند بیرون مىآیند و برخى سرشكسته. كسانى كه خدا را فراموش نكنند و از آن براى آخرتشان بهره گیرند سربلند خواهند بود و كسانى كه در جمع كردن این اموال و استفاده از آنها موازین شرع را رعایت نكنند سرشكستگانند. بنابراین عیبى ندارد كه انسان از خدا بخواهد از اموال دنیایى در اختیار او قرار دهد تا در راه آخرت خود از آن استفاده كند. نعمتهایى كه در دست مؤمنان است، اگر موجب غبطه ما بشود در اینكه آنها را در راه خدا صرف مىكنند، اشكالى ندارد؛ مانند اموالى كه در دست حضرت خدیجه(علیها السلام)بود و آنها را در راه نشر و احیاى اسلام صرف كرد. آنچه خطرناك است این است كه به داشتههاى دنیایى كافران و اموالى كه در اختیار كسانى است كه از آن براى آخرت خود استفاده نمىكنند حسرت بخوریم. خداوند در قرآن، براى ما مثال مىزند تا ببینیم كسانى كه از مال و مُكنت خود براى آخرتشان استفاده نكردند سرانجامشان چه شد.
قارون كسى بود كه به قدرى از گنجهاى فراوان در اختیارش قرار داده شده بود كه عدهاى پهلوان نیرومند باید فقط كلیدهاى گنجهایش را حمل مىكردند: آتَیْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ.(2) او تمام دارایىاش را در برابر قومش به نمایش گذاشت. عدهاى از پیروان حضرت موسى(علیه السلام)با خود گفتند: اى كاش، ما هم از این نعمتها بهرهاى داشتیم. آنان با این گفته، كار خلافى نكردند و مرتكب حرامى نشدند، فقط وقتى این همه جواهرات و دارایى را دیدند به هوس افتادند: یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظّ عَظِیم.(3)
پندهاى امام صادق(علیه السلام) به رهجویان صادق
نگاه مؤمن به دنیا