نظیر این مطلب درباره مقامات انبیا و اولیا(علیهم السلام) نیز وجود دارد. بر حسب روایتى، روزى پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) در جایى نشسته بودند و حضرت على(علیه السلام) از مقابل ایشان عبور كرد. حضرت فرمودند: «اگر نمىترسیدم كه مردم درباره برادرم، على(علیه السلام)، چیزهایى را بگویند كه نصارا درباره عیسى بن مریم(علیه السلام) گفتند، مقامات او را به درستى بیان مىكردم.»(1) یعنى حضرت على(علیه السلام) مقاماتى دارد كه اگر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آنها را براى مردم مىگفت، موجب سوء فهم مىشد و همانگونه كه مسیحیان عیسى(علیه السلام) را خدا دانستند، مسلمانها هم على(علیه السلام) را خدا مىخواندند! در همین حال هم عدهاى نمىتوانند حقیقت مقام او را درك كنند و «علىاللّهى» شدهاند. بدین روى، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) همه مقامات حضرت على(علیه السلام) را حتى براى اصحاب خاص خود بیان نكردهاند.
اگر مىبینیم امروزه درباره برخى از شخصیتهاى بزرگ اختلافهایى بین افراد وجود دارد به دلیل تفاوت مراتب فهم آنها است؛ مثلا، همه نمىتوانند عظمت مقام حضرت زهرا(علیها السلام)را درك كنند. این افراد ـ العیاذ بالله ـ مبغض اهلبیت(علیهم السلام)نیستند، بلكه فهمشان بیش از این نیست. نباید توقع داشت همه مردم در مرتبه معرفت خواص اولیاى خدا باشند.
«اسرار» یا گفتار بیرون از حد تحمل
در مقام ارشاد و تعلیم باید ظرفیت شنونده را در نظر داشت و چیزهایى را به او گفت كه صلاحیت آن را دارد. آنچه را شنونده صلاحیت شنیدنش را ندارد از «اسرار» است. یكى از مطالبى كه از اسرار است و نباید نزد همه كس اظهار كرد ـ همانگونه كه ذكر شد ـ معارفى درباره توحید، انبیا و اولیا(صلى الله علیه وآله) است. اگر به این مسأله توجه نكنیم موجب گمراهى دیگران شدهایم و به اختلاف میان امّت دامن زدهایم. اما اسرار مختص همین مسایل نیست. گاهى برخى اسرار مربوط به مسایل اجتماعى و سیاسى است.
ائمّه پس از امام حسین(علیهم السلام) بیشتر عمرشان را در حال تقیّه گذراندند؛ زیرا حكومت نمىتوانست سخن آنان را مبنى بر ادعاى به حق بودن و شایستگى بر خلافت بپذیرد. اگر آنان همهجا به این واقعیت تصریح مىكردند با آنها همانگونه برخورد مىكردند كه با ائمّه پیش از آنان؛ و همه ایشان را به زودى به شهادت مىرساندند. به همین روى مىبینیم براى اظهار این