مىشود كه اعتقاد و اعتماد بیشترى به خدا پیدا كنیم. كسانى كه از این نیروى معنوى برخوردار شوند، مشكلاتشان زودتر حل مىگردد.
متأسفانه در بسیارى از موارد، براى بسیارى اتفاق مىافتد كه در گرفتارىها به جاى اعتماد و تكیه به نیروى لایزال الهى به چیزهاى دیگر اعتماد مىكنند. مثلا، پدرى كه به مسافرت رفته و از همسر و فرزند بیمارش دور شده، مدام نگران حال فرزند خود مىباشد. این شخص در منزل هم كه بود این مشكلات را داشت، اما اكنون كه در مسافرت است، مشكلش مضاعف شده است؛ چون از خانه و زندگى خود دور است. كسانى كه براى انجام وظیفه ـ مثل حج و عبادت و سفر زیارتى واجب یا مستحب یا تبلیغ دین یا جهاد و مانند اینها ـ از خانه و كاشانه خود دور مىشوند، خواه ناخواه نگران خانواده و زن و فرزند خود هستند، اما این افراد اگر اعتماد به خدا داشته باشند، نگرانى آنها كم مىشود، بلكه اصلا نگرانى پیدا نمىكنند؛ چون مىدانند كسى بالاى سر خانواده آنها است كه قدرتش از همه بیشتر است. خداوند، براى كمك، هرگز سفر یا حَضر بودن ما را لحاظ نمىكند، اگر تقدیر الهى بر كمك باشد، حضور و غیاب ما بىوجه است و اگر هم تقدیر الهى بر كمك نشدن باشد، حضور ما فایدهاى ندارد.
لزوم شكرگزارى و صبر در برابر نعمتها و بلایا
رویدادهایى كه در این عالم پیش مىآید، از دو حالت خارج نیست: یا دلخواه و مطابق میل ما هستند و یا بر خلاف طبع و میل ما. سلامتى، رفاه، راحتى، آسایش، هواى خوب و چیزهایى از این قبیل كه بر وفق مراد ما هستند، نعمتاند. از سوى دیگر، مریضى، فقر، گرفتارى، قرض و مانند آنها كه موافق میل ما نیستند، بلا هستند. عالم دنیا سرشار از این دو نوع حادثه است. كسى نیست كه در زندگى هیچ امر خوشایندى نداشته باشد؛ یعنى هیچ نعمتى نداشته باشد، همچنین كسى هم نیست كه هیچ مشكلى نداشته باشد: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی كَبَد؛(1) زندگى انسان در این عالم توأم با رنج و سختى است.
آموزهها و تربیت ناب دینى به ما مىآموزد كه در برابر نعمتها شكرگزار باشیم، تا نعمتهاى الهى افزون شود، و در برابر بلاها صبر پیشه كنیم تا اجر ما افزون گردد. انسان براى این كه بتواند راه صحیح را طى كند، باید این نكته را در نظر داشته باشد كه اگر مشكلى برایش