صفحه ٢١

دوستان واقعى اهل بیت (علیهم السلام)
یا عبدَاللّه لَقَدْ نَصَبَ اِبلیسُ حَبائِلَهُ فى دارِالغُرورِ فَما یَقْصُدُ فیها الاّ أولیاءَنا و لَقَدْ جَلَّتِ الاْخِرَةُ فى اَعْیُنِهِمْ حتّى ما یُریدونَ بها بَدَلا. ثمّ قال آه آه على قُلُوب حُشِیَتْ نوراً و اِنَّما كانَتِ الدُّنیا عِنْدَهُم بِمَنْزَلَةِ الشُّجاعِ الاَْرْقَم و العَدُوِّ الاعْجَم اَنِسوا باللّهِ و اسْتَوحَشوا ممّا بِهِ اسْتَأْنَسَ المُتْرَفونَ اولئك اولیائى حقّاً و بِهِمْ تُكْشَفُ كُلّ فتنة وَ تُرْفَعُ كُلُّ بلیّة.(1)
 
تقرّب به خدا، گرایش فطرى انسان
یكى از گرایش‌هاى فطرى انسان، بلكه بالاترین و عمیق‌ترین گرایش فطرى او، رسیدن به كمالات معنوى و اوج گرفتن روحش در فضاى ملكوت است. انسان فطرتاً گمشده‌اى دارد كه در پى آن است، گویى مى‌خواهد مانند پرنده‌اى در فضاى ملكوت اوج بگیرد و بالا رود. انسان مى‌خواهد به كمالات بیش‌ترى دست پیدا كند، به مقامات عالى‌ترى برسد و علم حضورى ناآگاهانه‌اش به خدا، به علم حصولى و حضورى آگاهانه تبدیل شود. به عبارت ساده‌تر، مى‌خواهد معرفتش بیش‌تر شود و گمشده‌اش را بیابد. گمشده انسان قرب به خدا است. به همین دلیل، همیشه در طول تاریخ، اقوام گوناگون به دنبال راه‌هایى براى رسیدن به كمالات معنوى بوده‌اند و نام آن را هم عرفان گذاشته‌اند. این گرایش عرفانى در عمق فطرت همه انسان‌ها وجود دارد، اما بالاترین مرتبه آن نزد انبیا و اولیاى خدا(علیهم السلام)، به خصوص وجود مقدّس پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)و پس از ایشان، ائمه اطهار(علیهم السلام)است. هركس از آنها بهتر پیروى نماید و به دستوراتشان بیش‌تر عمل كند، در یافتن این گمشده موفق‌تر است. اما راه‌ها و مسلك‌هاى