صفحه ٤٤

كسانى كه افق دید بالاترى دارند اگر هم فرصتى براى انجام مستحبات داشته باشند، به هر كار دیگرى غیر از واجب و مستحب كه دست بزنند از آن استغفار مى‌كنند. حرام كه جاى خود دارد، آنها حتى از مشتبه و مكروه هم استغفار مى‌كنند؛ زیرا خدا دوست ندارد انسان اهل لغو باشد: وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ.(1) این گونه افراد وقتى شب محاسبه مى‌كنند و مى‌بینند در طول روز كار حرامى مرتكب نشده‌اند، خیالشان راحت مى‌شود، اما حساب مى‌كنند چند كار لغو از آنها سرزده است. این افراد محاسبه‌شان بیش‌تر از این جهت است كه كدام كار را انجام داده‌اند كه اگر انجام نمى‌دادند ضررى به آخرتشان نمى‌رسید؛ چه نگاهى كرده‌اند، چه سخنى گفته‌اند، كدام صدا را شنیده‌اند،... كه اگر هم انجام نمى‌شد مشكلى براى آخرتشان پیش نمى‌آمد. نگرانى‌بیش‌تر از این است كه چرا این قبیل كارها را انجام داده‌اند و وقتشان را صرف كارى نكرده‌اند كه حتماً سود داشته باشد.
 
استغفار از نماز!
شاید تصور كنیم بالاتر از آنچه تا به حال گفتیم دیگر فرض ندارد و كسى نیست؛ اما این تصور اشتباه است. افرادى هستند كه آنچه را ما عبادت مى‌دانیم و دلمان خوش است كه خدا توفیق انجامش را به ما داده است، گناه مى‌دانند؛ كه حسناتُ الابرار سیّئات المقرّبین.
یكى از بهترین كارهایى كه در صدر اعمال خوب ما قرار دارد نماز است؛ كه فرمودند الصّلوةُ عمودُ الدّینِ،(2) الصّلوةُ خیرُ موضوع(3) والصّلوةُ قربانُ كلِّ تقىّ.(4) اما آیا نمازهاى ما چنین شأنى دارند؟ اولیاى خدا از نمازهایى كه ما مى‌خوانیم استغفار مى‌كنند و آنها را براى خودشان گناه مى‌دانند. این گونه نماز خواندن در شأن اولیاى خدا نیست. مقدار وقتى را كه ما در 24 ساعت صرف خواندن نماز مى‌كنیم حتى به یك ساعت هم نمى‌رسد. همین یك ساعت هم غالباً با توجه كامل همراه نیست. اگر نماز سخن گفتن با خدا است، باید از توجه به غیر مبرّا باشد. كمال بى‌ادبى است كه به هنگام سخن گفتن با خدا دل و قلبمان جاى دیگر باشد. تصور كنید كه یكى از دوستانتان با شما صحبت مى‌كند، اما در بین صحبت پشتش را به طرف شما و