صفحه ١٩٤

داشت، بلكه چه بسا نتایج سوئى نیز بر آن مترتب باشد؛ زیرا ممكن است این ثروت به دست كسانى بیفتد كه از آن سوء استفاده نمایند.
دسته دیگرى از انسان‌ها، افرادى هستند كه فقط از روى هوا و هوس كار مى‌كنند. آنها فكر مى‌كنند كه به اختیار خودشان كار مى‌كنند و نفعى براى خودشان دارند، در صورتى كه چشم و گوش بسته، در خدمت دشمن خود هستند و خود غافلند. هواى نفس، دشمن درونى انسان است و عاملى است كه انسان را از سعادت دنیا و آخرت محروم مى‌سازد. نفس انسانى بزرگ‌ترین دشمن انسان است كه در درون خود او است. كسانى كه به خواسته‌هاى دلشان عمل مى‌كنند، در واقع اسیر هواى نفس خود هستند. این كار همانند این است كه انسان امر و نهى دشمن خود را بدون چون و چرا اطاعت كند. به راستى چه كار احمقانه‌اى خواهد بود؛ كدام انسان عاقلى است كه بى‌چون و چرا به دستورات دشمنش عمل كند؟! توجه به این نكته موجب مى‌شود تا ما در مقابل هواى نفس خود بیش‌تر مقاومت كنیم و زندگى دنیوى و اخروى خود را به خطر نیندازیم و نیز زندگى جاودانه ابدى را به زندگى فانى و گذرا نفروشیم.
 
رفع اضطراب‌ها در پرتو اعتماد به خداوند
هر انسان عاقلى اگر اندكى بیندیشد، حتى اگر متدین و دین‌دار هم نباشد، مى‌فهمد كه انباشت ثروت براى دیگران، كارى غیرعاقلانه است. اما مسایلى وجود دارد كه تا انسان ایمان نداشته باشد و خداپرست نباشد، نمى‌تواند آنها را به درستى درك كند. انسان خداشناس در اثر توكل و تسلیم و رضا به تدبیرات و تقدیرات الهى، به مقامات معنوى بسیار بلندى دست پیدا مى‌كند كه مى‌تواند از عهده فهم و درك آن مسایل برآید. ما در زندگى به طور طبیعى ـ صرف‌نظر از معرفتى كه به خداى متعال پیدا مى‌كنیم ـ براى رفع نیاز خود به اسباب و وسایلى كه در اختیار داریم، مانند نیروى بدنى و فكرى خود، دوستان، پدر و مادر و خویشان خود اعتماد مى‌كنیم. اما تربیت دینى این‌گونه نیست. دین انسان را به گونه‌اى پرورش مى‌دهد كه هرگاه احساس نیاز كرد، ابتدا براى رفع نیاز خود متوجه خدا شود. هر چند اراده الهى بر این تعلق گرفته كه كارها در این عالم از روى اسباب انجام بگیرد، اما فرق است میان این‌كه انسان وسایل این دنیا را ابزار بداند یا تأثیر استقلالى براى آنها قایل باشد. انسان‌هایى كه از تربیت دینى كاملى برخوردار نیستند، خود را صاحب تدبیر و وسایل دنیا را داراى تأثیر استقلالى مى‌دانند. اما