كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرموده نيست، بديهى است كه اين سخن تناقضآميز و در واقع به معناى انكار اسلام و نفى آن است.
قرآن و تنظيم روابط اجتماعى
براى روشن شدن نظر قرآن، آشنايى اجمالى و مختصر با لغت عربى كافى است. با مراجعه به قرآن مىبينيم كه اسلام همانگونه كه مطالبى راجع به عبادات و اخلاق فردى دارد، براى زندگى و روابط خانوادگى، براى ازدواج، براى طلاق، براى معاملات و تجارت، براى تربيت فرزند، پيروى و اطاعت از «اولوالامر»، قرض(8)، رهن، جنگ و صلح، حقوق مدنى، حقوق جزايى، حقوق بينالملل، و مسائل نظير آنها دستورالعمل دارد. آيات فراوان و متعددى در قرآن راجع به اين امور است(9) و چندين برابر آنها در احاديث و روايات منقول از پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه اطهار(عليهم السلام) وارد شده است.
به طريق ديگرى نيز مىتوان وجود آيات مربوط به سياست را در قرآن تحقيق كرد. بدين ترتيب كه بر اساس نظريه تركيب حكومت (و نظام سياسى)، از سه قوه مقننه، قضائيه و مجريه، به بررسى آيات قرآن بپردازيم و ببينيم كه آيا قرآن كريم به مواردى كه مربوط به يكى از سه قوه است (يا وظايف و كارهاى آنها) اشارهاى كرده است يا خير؟
كار قوه مقننه، وضع قوانين و احكامى است براى اداره امور جامعه و كار قوه مجريه، اجراى قوانين وضع شده مىباشد و وظيفه قوه قضائيه، تطبيق قوانين كلى حقوقى و جزائى بر موارد خاص و بررسى اختلافاتى است كه بين مردم با خودشان و يا بين مردم و دولت بوجود مىآيد.
در مورد وظيفه قانونگذارى (منظور قوانين اجتماعى است) علاوه بر اين كه در قرآن و اسلام، قوانين مدنى، حقوقى، جزايى، قوانين تجارت و معاملات و... متعددى يافت مىشود، در قرآن حق ويژهاى براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) در نظر گرفته شده كه در موارد خاص و بر اساس شرايط متغير زمانى و مكانى، احكام و قوانين را وضع كند و مؤمنان موظف به