صفحه ٧٢

پيامبر به رسالت مبعوث شد، نظام بردگى حاكم بود و ساختار اوليه اسلام و روابط خدا و پيامبر با مردم متناسب با آن نظام بود. از اين رو احكام و قوانين اسلام كه 1400 سال پيش آمده است به درد دنياى امروز نمى‌خورد.

 پاسخ شبهه فوق
پاسخ شبهه فوق را از زاويه رويكرد تكوينى و تشريعى ارائه مى‌دهيم، چه اين كه ما مواجه با دو مقام هستيم: مقام تكوين و مقام تشريع. به عبارت ديگر، مقام هست‌ها و واقعيت‌ها و ديگرى مقام بايدها و تكليف. از نظر تكوين بايد ديد كه ما چه نسبتى با خدا داريم. اگر پذيرفتيم(44) كه خدايى هست و آفريننده ماست، قبول كرده‌ايم كه او خالق ما و ما مخلوق اوييم. هم در اصل به وجود آمدن و هم در ادامه زندگى و هم در تمام ريز و درشت رفتار خود وابسته به فيض خداييم. حال كه خدا خالق ماست و ما بى او و لطف او هيچ از خود نداريم او مالك و خداى ما و ما مملوك و عبد او هستيم. لازمه اعتقاد به خدا اين است كه ما خود را مخلوق، عبد و مملوك او بدانيم از اين روست كه همه مسلمانان در اصلى‌ترين و برجسته‌ترين عبادت خود، يعنى، نماز مى‌گويند: اشهد انّ محمداً عبده و رسوله. اساساً شايسته‌ترين و افتخارآميزترين مقام برترين شخصيت انسانى عبد خداوند بودن است، از اين رو خداوند مى‌فرمايد:
«سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصَى...»(45)
آرى، نظر به جايگاه رفيع عبوديت و بندگى خداوند، در قرآن، خداوند مكرر واژه زيباى «عبد» و مشتقات آن را به كار برده است و كمال عبوديت را عالى‌ترين مقام و كمال انسان مى‌شمرد ـ كه انسان پس از طى مراحل تكامل به آن نائل مى‌آيد ـ و مى‌فرمايد: