صفحه ٢٨٩

عقل، دين و قلمرو آن

 پرسش:
تعريف و قلمرو دين چيست؟ و آيا اين سخن كه «قلمرو دين محدود به عرصه هايى است كه عقل توان شناخت آن را ندارد» صحيح است؟
پاسخ: تعريف دين و شناخت آن داراى اهميّتى بسيار است، زيرا در پرتو آن مى‌توان قلمرو دين و عرصه‌هايى كه در بر مى‌گيرد را تعيين كرد. كسانى در صدد برآمده‌اند كه ابتدا از طريق متد بحث بيرونى اصل حاجت به دين را بررسى كنند و به شناخت قلمرو دين در زندگى انسان دست يابند و پس از آن به تعيين قلمرو دين بپردازند. و از اين رو بحث‌هاى فراوان و دامنه‌دارى را از قبيل «انتظار از دين»، و اين كه انتظار ما از دين، حدّاقلى است يا حدّاكثرى(162) ـ يعنى قلمرو دين همه عرصه‌هاى زندگى انسانى را در بر مى‌گيرد، يا اين كه تنها بخشى از عرصه‌هاى زندگى انسانى را در بر مى‌گيرد و بيشتر عرصه‌هاى زندگى انسانى را بايد به عقل، علم و خواسته‌هاى مردم واگذارد ـ مطرح نموده‌اند، و به تبعِ ديدگاهى كه برگزيده‌اند به تعريف دين پرداخته‌اند. به عنوان نمونه كسانى كه به عدم دخالت دين در عرصه‌هاى اجتماعى (= سكولاريسم) معتقد شده‌اند، دين را اين‌گونه تعريف كرده‌اند: دين براى تنظيم رابطه معنوى انسان با خداست‌؛ يا اندكى وسيع‌تر و گسترده‌تر، دين چيزى است كه در زندگى آخرت ـ به فرض كه آخرتى باشد ـ مى‌تواند مؤثّر باشد و براى تنظيم زندگى انسان با آخرت است (ولى دين هيچگونه ارتباطى به مسائل جدّى زندگى انسان و از جمله حكومت ندارد).
اگر ما بخواهيم دين را تعريف كنيم، بايد ببينيم دينداران و كسى كه دين(163) را نازل كرده چگونه آن را تعريف كرده‌اند زيرا اگر، از پيش خود تعريفى از دين ارائه دهيم و بر اساس آن تعريف خود ساخته به تعيين قلمرو دين بپردازيم، در حقيقت قلمرو دين را نه آن‌گونه