صفحه ٣٣٥

برخى از غرب‌زدگان نيز ادعا مى‌كنند كه زبان قرآن واقع‌نما نيست و گزاره‌هاى قرآن به اين هدف بيان شده‌اند كه هر كس بر حسب تشخيص خود چيزى از آن درك و فهم كند و نبايد كسى فهم و برداشت خود را از قرآن مطلق كند و بگويد حتماً تفسيرى كه من از قرآن دارم درست است و تفسير ديگران نادرست مى‌باشد. همان‌طور كه اگر انسان با هنرهاى مدرن مواجه شد و تفسيرى از آنها داشت، نمى‌تواند بگويد تفسيرى كه من دارم حتماً درست است و برداشت ديگران غلط است‌؛ چون او بر اساس ذهنيّات خود و شرايط خاصّى كه دارد برداشت و تفسير خاصّى از آن تابلو يا تنديس دارد، ديگران نيز بر اساس ذهنيات خود و شرايط خاص اجتماعى خويش تفاسير و برداشت‌هاى ديگرى دارند و نمى‌شود برخى از تفاسير را درست انگاشت و ساير تفاسير را تخطئه كرد. اصلا تعبير «درستى» و «نادرستى» در چنين مواردى صحيح نيست و نمى‌شود گفت فلان برداشت درست و فلان برداشت غلط است!
آيا، العياذبالله، قرآن مثل هنرهاى مدرن است كه هر كسى بتواند تفسير و برداشتى از آن داشته باشد؟ كسانى كه چنين برداشتى از كتاب‌هاى آسمانى دارند، غالباً به وجود خداوند و وحى اعتقادى ندارند و اگر از زبان دين سخن مى‌گويند، براى فريفتن ديگران است. پيروان نظريه اختلاف قرائت و تفسير از كتاب مقدّس مى‌گويند: بر فرض كه خدايى باشد و وحى نازل كرده باشد و پيامبر او نيز درست شنيده باشد ـ كه در اين نيز ترديد است ـ پيغمبر انسان است و داراى فهم انسانى مى‌باشد و فهم انسانى خالى از اشتباه نيست‌؛ پس ممكن است او سخنان خداوند را درست نفهميده باشد. تازه اگر بپذيريم كه پيامبر در فهم و گرفتن آيات خداوند اشتباه نكرده است، نمى‌توان يك راه قطعى براى تفسير آيات قرآن ارائه داد، تا بر اساس آن بتوان تفسير معيّنى را قطعى و درست انگاشت و ساير برداشت‌ها را تخطئه كرد بلكه هر كسى مى‌تواند تفسير و برداشتى از قرآن داشته باشد، و آن تفسير و برداشت براى خودش معتبر و صحيح است و كسى نبايد آن را رد كند.

 مقايسه قرآن با زبان شعر توجيهى بر برداشت‌هاى متكثر
مورد ديگرى كه براى تبيين مفهوم زبان دين و سمبليك دانستن آن در نزد معتقدان به