صفحه ١٨٣

 تفكيك قوا و نظر اسلام درباره آن

 پرسش:
دلايل تفكيك قوا را ذكر كنيد. آيا اسلام نيز با تفكيك قوا موافق است؟
پاسخ: اين دلايل عبارتند از:
الف ـ تنوع و پيچيدگى وظايف و شؤون دستگاه حكومت:
وظايفى كه بر عهده دستگاه حكومت است از تنوع و پيچيدگى بسيارى برخوردار است كه پرداختن به هر يك مستلزم آگاهى، گستردگى معلومات، تجربه و تخصص است. از اين رو، از عهده يك فرد خارج است و اين تنوع و پيچيدگى، مقتضى تقسيم كار و تجزيه قدرت است. يعنى دستگاه حكومت، در يك تقسيم بندى به سه قسمت تقسيم مى‌شود.(113) و ضرورت دارد كه هر بخشى از متصديان و كارگزاران در جهت خاصى از هرم قدرت قرار گيرند. بر اين اساس نظريه تفكيك قوا براى حكومت شكل مى‌گيرد كه در پرتو آن مجموعه وظايف حكومت در سه بخش كلّى قانون‌گذارى، اجرا و دادرسى قرار مى‌گيرند. البته قوه مجريه از گستردگى و حجم بيشترى برخوردار است و ممكن است خودش به تنهايى با توجه به تنوع كاركردها و وظايفى كه برعهده دارد مجدداً قابل تفكيك و تقسيم باشد اما به عنوان يك قوه در كنار دو قوه ديگر نام برده مى‌شود.
اما آيا صرفاً تنوع مسؤوليت‌ها در نظام حكومتى مى‌تواند دليل كافى براى تقسيم بندى قوا و استقلال آنها باشد؟ پاسخ اين است كه تنوع مسؤوليت‌ها تنها مى‌تواند توجيهى بر تفكيك قوا باشد و هيچ گاه علت تامه و نهايى تفكيك قوا نيست زيرا اگر تنوع مسؤوليت‌ها علت تامه براى تفكيك قوا بود بايستى قوه مجريه هم به چندين قوه تقسيم