صفحه ٣٢٤

توضيح مدعاى نظريه قبض و بسط

 پرسش:
نظريه «نسبيت معرفت دينى» يا «قبض و بسط شريعت» را به اختصار توضيح دهيد.
پاسخ: از جمله گونه‌هاى نسبى‌گرايى، گرايش به «نسبيت معرفت دينى» است: برخى مى‌گويند ما نيز قبول داريم كه دين ثابت و مطلق است و ارزش‌هاى دينى نيز تابع مصالح و مفاسد واقعى و نفس الأمرى و ثابت هستند و واقعيت دين را مطلق و ثابت مى‌دانيم. اما ما به دين واقعى و مطلق دسترسى نداريم و چيزى كه در دسترس و در اختيار ماست معرفت و شناخت ما از دين است و آنچه را ما به عنوان دين به ديگران ارائه مى‌دهيم، در واقع شناخت و برداشتى است كه ما از دين داريم و ممكن است ديگران شناخت و برداشت ديگرى از دين داشته باشند. بنابراين، معتقديم كه كسى نبايد شناخت و برداشت دينى خود را مطلق بداند و فكر خود را بر ديگران تحميل كند.
مروّجان اين نگرش در كشور ما كه عنوان «قبض و بسط شريعت» را براى آن برگزيده‌اند، تقريباً دو دهه است كه هر روزه در سطح فزاينده‌تر و گسترده‌ترى در روزنامه‌ها و مجلّات به رواج ديدگاه خود مى‌پردازند و بر اساس آن چنين وانمود مى‌كنند كه شناخت همه مردم نسبت به دين يكسان نيست: ممكن است كسى بر اساس اعتقاد خود بگويد: نماز صبح دو ركعت است و ديگرى نيز بر اساس اعتقاد و شناخت خود از دين بگويد: نماز صبح سه ركعت است‌؛ و در عين حال هر دو معتبر و مقبول باشد! و طبق اين گرايش ما وقتى خودمان معتقديم كه نماز صبح دو ركعت است حق نداريم از ديگران نيز بخواهيم كه دو ركعت بخوانند. بر اساس شناخت و قرائت ما از دين نماز صبح دو ركعت است، ممكن است برداشت ديگرى از دين اين باشد كه نماز صبح سه ركعت است. آن هم شناخت و قرائتى از دين است و تفاوتى بين قرائت‌ها از جنبه ارزش‌گذارى وجود ندارد و قرائت هر كس براى خودش محترم است و هيچ كس حق ندارد قرائت