صفحه ٧١

انسان مدرن و آزادى از تكليف

 پرسش:
رابطه بنده و مولى متعلق به دوره‌هاى پيشتر تاريخ بوده است ولى امروزه و در عصر مدرنيته انسان ديگر به دنبال تكليف نيست بلكه طالب حقوق خود است، بنابراين چرا هنوز سخن از تكليف دينى و لزوم اطاعت از ولىّ امر مى‌گوييد؟
پاسخ: اين شبهه بر اساس تحول و تطور تاريخى تمدن و فرهنگ بشر و تغيير نظامات اجتماعى شكل مى‌گيرد. مى‌گويند بايد پذيرفت كه زندگى اجتماعى بشر، در طول تاريخ، مراحل و عقبه‌هايى را پشت سر نهاده است. در دروانى از تاريخ بشر مسأله برده‌دارى مطرح بود و حفظ تمدن و پيشرفت آن مى‌طلبيد كه انسان‌هاى ضعيف‌تر و فرودست‌تر برده ديگران گردند و توسط آنان به بيگارى كشانده شوند.
طبيعى است كه متناسب با آن عهد، رابطه انسان و خدا در قالب رابطه عبد و مولى ترسيم مى‌گشت، چون در زندگى اجتماعى مرسوم بود كه عده‌اى خواجه و مولى باشند و عده‌اى عبد و بنده آنان، و ارتباط بين انسان‌ها نيز در قالب ارتباط مولى و عبد سنجيده مى‌شد‌؛ بر اين اساس همان‌طور كه افراد ضعيف و فرودستان بنده و عبد مهتران و فرادستان شناخته مى‌شدند، همگان بنده و عبد خداوند شناخته مى‌شدند و خداوند مولاى آنها. اما اكنون كه نظام برده‌دارى ور افتاده است، نبايد مقياس‌هاى آن دوران در نظر گرفته شود.
امروزه بشر الزامات و سرسپردگى را نمى‌پذيرد و احساس آقايى مى‌كند نه بندگى‌؛ پس نبايد بگوييم كه ما بنده‌ايم و خدا مولى. امروزه ما بايد خود را جانشين و خليفة‌الله بدانيم، كسى كه جانشين خداست، احساس بندگى ندارد و به دنبال دريافت دستور و اطاعت از خدا نيست‌؛ بلكه او به نوعى احساس خدايى دارد، گويا خداوند بركنار شده است و او بر مسند خدايى نشسته، هر كار كه خواست انجام مى‌دهد. اگر هم در قرآن دستورات و الزامات و تكاليفى بيان شده مربوط به عصر برده‌دارى است. چون وقتى