صفحه ٥٩

فقط به اين نيست كه به زبان بگويد، بلكه بايد در عمل هم آزاد باشد و آزادانه به مذهب خود عمل كند. حال ما آزادانه اسلام را انتخاب كرديم، اسلام هم مى‌گويد كسى كه به اولياء اسلام توهين كند، مجازاتش مرگ است. فرهنگ غربى مى‌گويد كه اين حكم اسلام خلاف حقوق بشر است، خلاف حقوق طبيعى انسان‌هاست، زيرا هر انسانى به مقتضاى طبيعتش حق دارد هرچه مى‌خواهد بگويد! پس اين دو مطلب كه در اعلاميه حقوق بشر آمده است با يكديگر تعارض دارند.
باز مى‌پرسيم: به چه دليل هر كسى حق دارد هرچه مى‌خواهد بگويد؟ اگر اين آزادى مطلق است، چرا خود شما نمى‌پذيريد؟ در مورد تهمت زدن، افترا زدن و توهين كردن آيا خودتان قبول داريد كه آزادى مطلق است؟ اگر مى‌گوييد محدود است آيا صرفاً محدود به وارد كردن خسارت مالى، جانى و حيثيّتى به ديگران است؟ يا آن كه اگر به روح، حيات معنوى و ايده‌ها و آرمان‌هاى مقدس يك نفر يا يك ملّت هم كه زد ممنوع است؟ اگر ممنوع است با هم اختلافى نداريم.

 قلمرو آزادى در اسلام
حال، در ادامه بحث، اين سوال مطرح مى‌شود كه بر اساس بينش اسلامى آزادى چگونه است و قلمرو و حد و مرز آن چيست؟
مسلّماً اسلام آزادى مطلق را به رسميّت نمى‌شناسد و هرگز هم معتقد نيست كه آزادى فوق قانون است و هيچ قانونى نمى‌تواند آن را محدود كند. در اسلام زندگى انسان به دنيا خلاصه نمى‌شود بلكه زندگى اصلى و جاويدان در جهان ديگرى به نام آخرت ادامه خواهد يافت، و نيز مصالح انسان به مصالح مادّى محدود نمى‌گردد و مصالح بسيار مهم‌تر معنوى و دينى كه در واقع مصالح مادّى نيز مقدمه آنهاست براى انسان مطرح است و صد البته مقدّم بر هر مصلحت مادّى است.
بنابراين در اسلام آنچه براى مصالح معنوى انسان‌ها و براى شخصيت، روح الهى، مقام خليفة اللهى و انسانيّت ايجاد مزاحمت مى‌كند و همچنين آنچه به مصالح مادى و سلامتى و امنيت انسان‌ها ضرر مى‌رساند نيز ممنوع است و از حد و مرزهاى آزادى است زيرا علاوه بر حقوق مالى، جانى و حيثيتى، حقوق معنوى و رشد روحانى انسان