صفحه ٣٤٦

مؤلفه‌هاى اصلى فرهنگ اسلام و غرب

 پرسش:
ريشه‌ها و مؤلّفه‌هاى اصلى فرهنگ غربى و فرهنگ اسلامى كدامند؟ تفاوت‌هاى آن دو را بيان نماييد.
پاسخ: براى پاسخ به اين پرسش، نخست مؤلّفه‌هاى اصلى فرهنگ غربى، سپس مؤلّفه‌هاى اصلى فرهنگ اسلامى كه در برابر ريشه‌هاى فرهنگ غربى قرار مى‌گيرد بيان خواهد شد و در پايان نيز به مقايسه اين دو دسته مولّفه خواهيم پرداخت:

 الف. ريشه‌ها و مؤلّفه‌هاى اصلى فرهنگ غربى
مى‌توان گفت كه فرهنگ غربى از سه ركن اصلى تشكيل يافته است:
1. انسان‌مدارى يا انسان محورى (= اومانيسم يا هيومنيزم)(213): اوّلين عنصر اصلى و اساسى كه مى‌توان آن را ستون فقرات فرهنگ غربى ناميد، گرايشى است بنام انسان مدارى يا انسان محورى. جوهره تفكّر اومانيستى اين است كه مى‌گويد انسان را جايگزين خدا كنيم. انديشه اومانيسم در حقيقت از بازگشت به «انسان» به جاى خدا، بازگشت به «زمين» به جاى آسمان و بازگشت به «زندگى دنيا» به جاى آخرت گرايى نشأت مى‌گيرد.
گرايش به اومانيسم يا هيومنيزم در اروپا و در اواخر قرون وسطى توسط نويسندگان و ادباى معروف آن زمان، از جمله دانته ايتاليايى، مطرح شد و در حقيقت بازگشتى بود به عهد قبل از مسيحيّت: چنان كه مى‌دانيم مسيحيّت در شرق و در فلسطين متوّلد شد و قبل از اين كه از شرق به اروپا راه يابد، جامعه اروپا بت‌پرست بود و مهمترين امپراطورى آن زمان امپراطورى رم بود كه رم شرقى (تركيه فعلى) و رم غربى (ايتاليا) را در بر مى‌گرفت. اين مجموعه همگى به استثناى يهوديان، بت‌پرست بودند. بعد از راه يافتن مسيحيّت به