صفحه ١٦٤

اما در نظام اسلامى غير از اين عامل كنترل بيرونى و ترس از مجازات و جريمه كه البته وجود دارد عامل مهم ديگرى نيز وجود دارد كه اگر در مردم تقويت شود توانايى بالايى در رفع بسيارى از مشكلات اجتماعى و حل آنها دارد. آن عامل عبارت است از كنترل درونى و نظارت درونى افراد در انجام مقررات و قوانين. اين عامل ناشى از ايمان مردم به لزوم اطاعت از مقررات و قوانين دولت اسلامى است و به واقع مردم انجام مقررات را وظيفه شرعى خود مى‌دانند كه در نظام غير اسلامى چنين انگيزه‌اى وجود ندارد.
اين كه حضرت امام خمينى(رحمه الله) به عنوان مقتدا و پيشوا و مرجع تقليد مردم مى‌فرمايد: «اطاعت از مقررات دولت اسلامى شرعاً واجب است» موجب مى‌گردد مردم قوانين دولت اسلامى را قوانين خدا و مورد رضايت او بدانند و در نتيجه، با احساس وظيفه الهى و شرعى به آنها گردن نهند و تخلف از آن مقررات را موجب مجازات الهى و اخروى بدانند. البته ما انكار نمى‌كنيم كه در نظام ما نيز تخلفاتى صورت مى‌گيرد، اما اين تخلفات نسبت به موارد تبعيت و اطاعت از قوانين ناچيزند، و اگر بنا بود كه شمار تخلفات از موارد اطاعت از قانون بيشتر باشد، ديگر سنگ روى سنگ بند نمى‌شد و نظام از هم گسسته مى‌شد.

 ج. برخوردارى رهبرى از عالى‌ترين مراتب تقوا و شايستگى
امتياز سوم نظام ما بر ساير نظامها اين است كه مقام رهبرى بايد برخوردار از عالى‌ترين مراتب تقوا و شايستگى‌هاى اخلاقى و عظمت شأن و قداست باشد، چون بر طبق اعتقادات اسلامى، ايشان جانشين پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امام زمان (عج) هستند و مردم او را تجلى و نمودى از شخصيت امام زمان مى‌شناسند و از اين رو، مرتبه‌اى از عشق و محبتى كه به آستان مقدس پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امام زمان ـ عجّل الله تعالى فرجه الشريف ـ ابراز مى‌دارند در حق ايشان نيز ابراز مى‌كنند.
در نظام اسلامى اگر رهبر جامعه مرتكب تخلف يا گناهى شودكه موجب فسق و سقوط از عدالت است، خود به خود از مقام ولايت بر مسلمين منعزل مى‌گردد و چنين شخصى صلاحيت رهبرى جامعه اسلامى را ندارد. در اين صورت حتى نيازى به تشكيل دادگاه و عزل كردن او از مقامش وجود ندارد بلكه او خود به خود عزل شده است و