اسلام و نظريه سياسى
پرسش:
آيا دين بايد در سياست و حكومت ديدگاه خاصى داشته باشد كه اسلام در صدد است نظريه سياسى ارائه بدهد؟
پاسخ: اين همان سؤال جدى و معروفى است كه قرنها در كشورها و جوامع گوناگون مطرح گشته و در كشور ما نيز به خصوص از زمان مشروطيت، محل بحث قرار گرفته است.
در فرهنگ غربى، دين از جامعيت برخوردار نيست و به گونهاى تعريف مىشود كه عرصههاى مسائل اجتماعى و سياسى را دربرنمىگيرد و دين تنها بيانگر رابطه انسان با خدا و ترسيمكننده رابطه شخصى و فردى با خداوند است. از اين منظر مسائل اجتماعى و سياسى و بينالمللى و روابط بين دولت و مردم و دولتها با يكديگر از حوزه رابطه انسان با خداوند خارج است و در نتيجه بيگانه با دين است.
اما از نگاه مسلمانان، دين داراى جامعيت بوده و همه مسائل فردى و اجتماعى انسان را دربرمىگيرد و شامل روابط انسان با خدا و انسان با انسانهاى ديگر و همه عرصههاى مسائل اجتماعى، سياسى و بينالمللى مىشود، چون از منظر اسلام خداوند حاكم بر جهان و انسان است. بنابر اين عرصه سياست، اقتصاد، تعليم و تربيت و مديريت و ساير مسائلى كه به زندگى انسان ارتباط دارد زيرمجموعه احكام و ارزشهاى دين است. و به قول مرحوم مدرس(رحمه الله) «ديانت ما عين سياست ماست و سياست ما عين ديانت ماست».
از اين رو، دين فراگيرى چون اسلام ـ همان گونه كه از منابع تحريف ناشده آن، يعنى قرآن و سنّت معتبر بدست مىآيد ـ درباره سياست و حكومت نيز ديدگاه و نظريّه ارائه مىدهد و تنها در محدوده تنگ بيان رابطه شخصى انسان با خدا خلاصه نمىشود.