صفحه ٩٩

حضور قلب به سخنان آن ها گوش فرا دهند و حقایق را از طریق ارشاد و راهنمایى آن ها فرا گیرند.

آیه دوم: حکمت لقمان
در این آیه شریفه سخن از حکمت لقمان به میان آمده است. براى حکمت ـ همان گونه که قبلاً گفتیم ـ معانى فراوانى ذکر کرده اند، مانند: «شناخت اسرار جهان هستى»، «آگاهى از حقایق قرآن»، «رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل» و«معرفت و شناسایى خداوند».(1)
امّا همه این معانى را مى توان یک جا جمع کرد و در تفسیر حکمت چنین گفت: حکمتى که قرآن از آن سخن مى گوید و خداوند به لقمان عطا فرموده بود، مجموعه اى از معرفت و علم و اخلاق پاک و تقوا و نور هدایت است.
امام کاظم (علیه السلام) در این روایت مى فرماید: «مراد از حکمت، فهم و عقل است». در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم که در تفسیر آیه مورد بحث فرمود: «اُوتِىَ مَعْرِفَةُ اِمامِ زَمانِهِ؛ حکمت این است که لقمان به امام و رهبر الهى عصر خود آگاهى داشت».(2)
روشن است که هرکدام از این ها، یکى از شاخه هاى مفهوم وسیع حکمت محسوب مى شود و با هم منافاتى ندارد.
به هر حال، «لقمان حکیم» به دلیل داشتن این حکمت به شکر پروردگارش پرداخت. او هدف نعمت هاى الهى و کاربرد آن ها را مى دانست و آن ها را دقیقاً در راه همان هدفى که براى آن آفریده شده بودند به کار مى بست و اساسآ حکمت همین است: «به کار بستن هر چیزى در جاى خود». بنابراین، «شکر» و «حکمت» به یک نقطه باز مى گردند.