صفحه ٩٨

منظور از «قلب» در این جا، بلکه در دیگر آیات قرآن، که از درک مسائل بحث مى کند، همان «عقل» و شعور و ادراک است. در کتب لغت نیز یکى از معانى «قلب» همان «عقل» گفته شده است.
راغب در مفردات، قلب را در آیه مورد بحث به «علم و فهم» تفسیر کرده و در لسان العرب نیز مى خوانیم که گاه «قلب» به معناى «عقل» به کار مى رود.
امام کاظم (علیه السلام) نیز در روایت مورد بحث، قلب را به عقل تفسیر کرده است.
واژه «قلب» در اصل، به معناى تغییر و تحوّل و به اصطلاح، دگرگونى و انقلاب است و از آن جا که فکر و عقل انسان دائمآ در حال دگرگونى است به آن «قلب» گفته شده است. به همین دلیل، در آیات قرآن روى مسئله «سکینه و آرامش دل» یا «اطمینان قلب» تکیه شده است. مثلا در آیه 4 سوره فتح مى خوانیم:
«(هُوَ الَّذِى أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِى قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ)؛ او کسى است که آرامش را در دل هاى مؤمنین نازل کرد» و یا در آیه 28 سوره رعد آمده است:
«(أَلاَ بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)؛ آگاه باشید که با یاد خدا دل ها آرام مى گیرد».
آرى، تنها یاد خدا این موجود ناآرام (قلب) را آرامش مى بخشد.
تعبیر (أَلْقَى السَّمْعَ) به معناى «گوش را افکند» که در ادامه آیه مورد بحث آمده، کنایه از گوش دادن و نهایت دقّت در استماع است. شبیه تعبیرى که در فارسى داریم، مى گوییم: «گوشم با شماست»؛ یعنى به خوبى به سخنانت گوش مى دهم. و کلمه «شهید»، که در پایان آیه آمده، در این جا به معناى کسى است که حضور قلب دارد و به اصطلاح، دلش در مجلس است و با دقّت مطالب را پیگیرى مى کند.
از مجموع آیه شریفه چنین استفاده مى شود که دو گروه مى توانند از این مواعظ، پند و اندرز بگیرند: نخست آن ها که داراى ذکاوت و عقل و هوشند وتوانایى تحلیل مسائل را به طور مستقل دارند. دیگر، کسانى که در این حد واندازه نیستند، امّا مى توانند «مستمع» خوبى براى دانشمندان باشند و با حضور