صفحه ٤٧

کرد و شعار آن حضرت «قولوا: لا اله الا الله، تفلحوا» بود.(1) و این مطلب به آن حضرت اختصاص نداشت، بلکه اوّلین دعوت تمام انبیا و پیامبران، دعوت به توحید و نفى شرک و بت پرستى بود؛ چون شرک، بزرگ ترین سدّ راه سعادت بشریّت محسوب مى شد.

ترسیمى از قُبح شرک
آیه مورد بحث، استدلالى براى نفى شرک است. خداوند براى ترسیم قُبح شرک و بت پرستى، مثالى از زندگى خود انسان ها زده است. مى فرماید:
آیا شما مشرکان، حاضرید بردگان خود را شریک زندگى خود سازید و هر دو با هم مساوى باشید؟ و خلاصه شراکتى یکسان با بردگان خود داشته باشید؟ وهمان طور که از خودتان و اموالتان دفاع مى کنید و مى ترسید که آسیب و ضررى به شما و اموالتان برسد، از آن ها هم دفاع کنید؟ قطعاً حاضر به این کار نیستید. شما که حاضر به شراکت با بردگان خود نیستید، چگونه سنگ و چوب فاقد شعور و احساس را شرکاى خداوند قرار داده و براى آن ها عبادت مى کنید، و در مقابلشان سجده نموده و حتى گاه فرزندانتان را در برابر آن ها قربانى مى کنید؟
خلاصه این که شما که حاضر نیستید با بردگانتان، که موجوداتى جاندار وباشعور و عاقل هستند و گاه از خودتان فهمیده ترند، شریک شوید، چگونه موجوداتِ بى جانِ فاقدِ عقل و شعور را شریک خدا قرار مى دهید؟
حقیقتآ شرک و بت پرستى، مسئله زشت و غیر عقلانى است، و به تعبیر حضرت ابراهیم (علیه السلام) باید به مشرکان و بت پرستان گفت: «(أُفٍّ لَّکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ)؛ اف بر شما و بر آنچه جز خدا مى پرستید».(2)