صفحه ١٢٣

حتّى انبیا و پیامبران (علیهم السلام) هم نمى آمدند عقل براى درک آن ها مشکل نداشت. حُسن عدالت و قُبح ظلم، ازجمله مسایلى است که عقل، آن را با تمام شاخ وبرگ هایش درک مى کند. بنابراین، انبیا این بخش از ادراکات عقلیّه را تأیید وتقویت مى کنند. آیاتى از قبیل: (کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ)(1) و (اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى)(2) درحقیقت، تأیید و تقویت ادراکات عقلیّه درباره حسن احسان و قبح ظلم است.
ب) بخش دوم، امورى است که عقل، کلیّات آن را درک مى کند، امّا به جزئیّات آن پى نمى برد و شرع، حکم جزئیّات آن را بیان مى کند. مثلا عقل درک مى کند که اغنیا و ثروتمندان باید نیاز فقرا و مستمندان جامعه را برطرف کنند، وگرنه جامعه مختل شده و به بى نظمى ها و دشمنى ها و کینه ورزى ها مبتلا مى گردد. امّا این که این کمک ها چگونه باشد؟ به چه اموالى تعلّق گیرد؟ مقدار و اندازه آن چقدر باشد؟ به چه افرادى پرداخت؟ مدّت زمان آن چقدر باشد؟ و دیگر جزئیات آن را عقل درک نمى کند، و لذا شرع عهده دار آن مى شود.
یا عقل درک مى کند که اموال میّت به نزدیک ترین بستگانش مى رسد، امّا این که آیا دولت هم مى تواند از ارث مالیات بگیرد؟ سهام هریک از ورثه چه مقدار است؟ آیا همه ورثه از تمام اموال میّت سهم مى برند یا از بخش خاصى از آن و جزئیّاتى مانند این ها، از قلمرو عقل خارج است و به قوانین شرع نیاز دارد.
خلاصه این که عقل، اصل و اساس بخش دوم قوانین شریعت و تکوین را درک مى کند ولى تفصیل آن در شریعت آمده است.

3. چراغ هاى هدایت
بشر در زندگى خود، همچون کسى است که در بیابان تاریکى است و براى