صفحه ١٣٧

گاه انسان آن قدر غافل مى شود که آخر وقت نماز به فکر نماز مى افتد و تازه با کمک گرفتن از همسر و فرزندان و دوستان و همکاران متوجه مى شود که نماز خوانده یا نه؟ و اگر نخوانده، با شتاب و عجله در آخرین لحظات، نماز دست وپا شکسته اى مى خواند!
امام کاظم (علیه السلام)درمان این آفت راتوجّه به خداودورى ازهوى وهوس هامى داند.

آفت دوم: از کار انداختن عقل
هنگامى که انسان از هواى نفس اطاعت کند، هواى نفس، غالب و عقل، مغلوب مى شود. آرى، این چراغ پرفروغ خدادادى و این رسول باطنى (که هم ردیف رسولان و پیامبران : است) درپى اطاعت از هواى نفس، از کار مى افتد.
هنگامى که با آلودگان به موادّ مخدر درباره زیان هاى مختلف این مواد افیونى (ازجمله ذلّت شخصى معتاد، آوارگى خانواده اش، تباه کردن دنیا و آخرتش) صحبت مى کنیم همه این ها را مى پذیرد؛ امّا مى گوید: «نمى توانم ترک کنم!» آرى نمى تواند؛ چون عقلش مغلوب هواى نفسش شده و تا زمانى که «عقل»، اسیر و«هواى نفس»، امیر باشد کارى نمى تواند انجام دهد. در برخى از کلمات مولا امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است که «هواى نفس همانند مَرکب چموشى است که زمام وافسار ندارد (فَبِئْسَ الْمَطیَّةُ الّتى امْتَطَتْ نَفْسى مِنْ هَواها)»(1). چنین مرکبى را نمى توان کنترل کرد و سرانجام انسان را به زمین مى زند.

چند روایت درباره هواى نفس
روایات زیادى درباره خطرات پیروى از هواى نفس وجود دارد که به سه نمونه آن قناعت مى کنیم: