صفحه ١٨٨

ارتباط دین و شخصیت معلوم است. انسان از بسیارى کارها پرهیز مى کند چون با انسانیّت سازگار نیست. دزدى، کم فروشى، دروغ، خیانت، تهمت زدن، اذیّت کردن، پایمال کردن حق دیگران و مانند آن، با شخصیّت انسان سازگار نیست، و لذا آدم باشخصیّت به این کارها دست نمى زند. و کسى که خود را آلوده این کار کند شخصیّت ندارد، و آدم بى شخصیّت دین ندارد.

2. رابطه عقل و شخصیّت
امام (علیه السلام) در دومین جمله، رابطه عقل و شخصیّت را چنین بیان مى کند:
«وَلاَ مُرُوَّةَ لِمَنْ لاَ عَقْلَ لَهُ؛ کسى که عقل ندارد انسانیّت ندارد».
انسان عاقل مى داند شخصیّت و انسانیّت چیست. عقل، انسان را به سوى انسانیّت دعوت مى کند و شخصیّت و انسانیّت، انسان را به سوى دین خوانده وبه مقاصد دین راهنمایى مى کند.
خلاصه این که باید عقل باشد تا شخصیت باشد و باید شخصیت باشد تا دین باشد. به تعبیر دیگر، انسان بى عقل، فاقد شخصیّت است و انسان بى شخصیّت دین ندارد.

3. ارزشمندترین انسان ها
امام کاظم (علیه السلام) در سومین جمله، درباره ارزشمندترین انسان ها مى فرماید:
«وَإِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ قَدْراً الَّذِی لاَ یَرَى الدُّنْیَا لِنَفْسِهِ خَطَراً؛ و ارزشمندترین انسان ها کسى است که دنیا در نظرش اهمیّتى نداشته باشد».
«خطر» در عربى دو معنا دارد: نخست همان خطر به معناى فارسى است، که گفته مى شود فلان چیز خطر دارد، یا خطرناک است. و معناى دیگر آن، اهمیّت ومنزلت است. این که گفته مى شود: «هذا شىء له خطر» یعنى چیزى است که اهمیّت و منزلت دارد. امام کاظم (علیه السلام) مى فرماید: