است. ضمن این که خداوند به مردم درباره دنیا هشدار داده که چیزى جز لهوولعب نیست.
براى روشن تر شدن معناى آیه شریفه، تفسیر کلمات «لهو و لعب» ضرورى است. توجّه فرمایید:
«لَعِب» از ریشه «لُعاب» به معناى آب دهان بچّه است که معمولا بدون اراده وبى هدف از دهانش سرازیر مى شود و نوزاد، قادر بر کنترل آن نیست. بازى (لعب) نوزادان نیز جنبه غریزى داشته و بدون هدف انجام مى شود، حتّى به نیّت سرگرمى هم نیست. یعنى همان طور که آب دهان نوزاد، بى اختیار و بى هدف خارج مى شود، بازى هاى کودکانه نیز بى اختیار و بدون هدف صورت مى گیرد. بنابراین، لعب به بازى هاى بى هدف گفته مى شود.
امّا «لهو»، هدفى دارد و آن سرگرمى است. به همین دلیل بازى هاى کودکان را «لعب» و بازى هاى بزرگسالان را «لهو» مى گویند، ولى از آن جا که هر دو توخالى هستند و هدف مثبتى ندارند، با هم یکسانند.
شباهت بازى هاى کودکان با امور دنیایى
در بازى کودکان، همه چیز، وهم و خیال است. یکى شاه مى شود و دیگرى وزیر و نفر سوم دزدِ قافله. وزیر، دزد قافله را دستگیر مى کند و به نزد شاه مى برد تا شاه دستور مجازاتش را صادر نماید. بازى که تمام شد، نه از شاه خبرى هست و نه از وزیر و نه از دزد، و آن ها همچون سابق با هم دوست و صمیمى خواهند بود. دنیا و مقامات آن نیز اوهام و خیالاتى بیش نیست، و بزرگسالان نیز باید در بازى هاى خود از کودکان درس بگیرند.
به عنوان مثال، امروزه در مسابقات فوتبال، به ویژه در سطح بالا و تیم هاى مشهور، شاهد کارهاى حرامى در بین تماشاچیان و گاه بازیکنان هستیم و آثار نامطلوب این مسابقات تا مدّت طولانى باقى مى ماند. بزرگسالان نیز باید مانند