صفحه ١٤٦

افراط و تفریط، ممنوع
متأسّفانه افراط و تفریط در مسائل مذهبى، زیاد و سرچشمه تمام انحرافات است. مثلا عدّه اى از مسلمانان، منکر شفاعت شده اند؛ در حالى که شفاعت در متن کتاب آسمانى ما آمده و آیاتى از قرآن بر آن دلالت دارد. ازجمله هنگامى که برادران حضرت یوسف (علیه السلام) متوجّه گناه و اشتباه خود شدند از پدر طلب شفاعت کرده و خطاب به وى عرض کردند: «(یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا)؛ پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه».(1) حضرت یعقوب (علیه السلام) در پاسخ فرمود: «(سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّى)؛ به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى طلبم».(2) این آیه دلالت بر مشروعیّت شفاعت دارد.
هرچند آن را توجیه کرده و مى گویند: این درباره زنده هاست و پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا زنده بود شفاعت مى کرد. امّا پس از مرگ شفاعت نمى کند.
مى گوییم: آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از مرگ سخنان ما را نمى شنود؟ مى گویند: نه. مى گوییم: پس معناى «السّلام علیک ایّها النّبىّ ورحمة الله وبرکاته» که هر مسلمانى در نمازهاى خود خطاب به آن حضرت به زبان مى آورد، چیست؟ دیگر پاسخ قانع کننده اى ندارند.
یا وقتى از آن ها پرسیده مى شود: بى شک شهدا طبق صریح برخى از آیات قرآن(3) زنده اند. آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، که به اعتقاد شما پس از مرگ سخنان ما را نمى شنود، از شهدا پایین تر است؟ پاسخى ندارند. خلاصه این که وهّابى ها با انکار شفاعت، راه افراط را پیموده اند.
از سوى دیگر، عدّه اى تفریط کرده و معتقدند: همین اندازه که رابطه ولایى انسان با ائمّه (علیهم السلام) برقرار باشد و دعاى توسّل و کمیل و ندبه و زیارت عاشورایى