صفحه ١٧٨

عاقلان کفران نعمت نمى کنند و مبدأ شرور نیستند، ولى بى خردان مبدأ شرور وآفاتند.
2. «وَالرُّشْدُ وَالْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولاَنِ؛ عاقل مبدأ خیر و برکت و رشد و احسان است». عقل، سرچشمه نیکى ها و مانع از شرور و بدى هاست. لذا، از عاقل جز نیکى انتظار نمى رود.
3.«وَفَضْلُ مَالِهِ مَبْذُولٌ؛ عاقل اموال اضافه اش را در راه خداوند احسان مى کند».
چرا انسان آنچه را نیاز ندارد ذخیره کند و براى کسانى که معلوم نیست با آن چه خواهند کرد نگه دارد؟ او حساب و کتاب پس دهد و دیگران استفاده کنند! آیا این کار عاقلانه است؟
متأسّفانه این کارِ ناپسند به قدرى رایج شده که به صورت ضرب المثل درآمده است، مى گویند: «ضرر به وارث مى خورد»؛ یعنى مى فهمد که اضافه بر نیازش است، ولى حرص مى خورد که وارث سهم بیشترى ببرد.
4. «وَفَضْلُ قَوْلِهِ مَکْفُوفٌ؛ از سخنان اضافه (فضول الکلام) خوددارى مى کند».
غالب گناهان با زبان انجام مى شود، همان گونه که در کتاب اخلاق در قرآن نوشته ایم، بیش از سى گناه کبیره با زبان انجام مى گردد ،(1) و لذا مراقبت از زبان بسیار مهم است.
5. «وَنَصِیبُهُ مِنَ الدُّنْیَا الْقُوتُ؛ عاقل به مقدار نیاز از دنیا بهره مى گیرد».
عاقل قناعت پیشه است و براى اضافه بر نیازش اظهار نیاز نمى کند.
6. «لاَ یَشْبَعُ مِنَ الْعِلْمِ دَهْرَهُ؛ تمام عمر از علم و دانش سیر نمى شود».
دانش ازجمله امورى است که حدّى براى آن ذکر نشده است. حقیقتآ باید از گهواره تا گور دانش آموخت. (اُطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ اِلَى اللَّحَدِ)(2)، چراکه علم