صفحه ١٢٦

مى کنند. با پوشیدن یک لباس نو، طرز نگاه و نوع راه رفتن و روش غذا خوردنشان تغییر مى کند!
چنین انسان هایى که با اندک مالى مغرور مى شوند، شکر خدا را فراموش کرده و عاقل محسوب نمى گردند.
هنگامى که داستان قارون را در قرآن مطالعه مى کنیم که گفت: «علم و دانش وتدبیر و مدیریّت من سبب به دست آوردن این اموال شد!».(1) او را مذمّت مى کنیم، در حالى که اموال و ثروت او آن قدر وسیع بود که کلید گنج هایش را چند مرد قوى پیکر حمل و نقل مى کردند!(2) امّا ما با چه مقدار مال و ثروت، خود را مى بازیم؟ گاه با یک دست لباس نو، گاه با یک تخته فرش، گاه با یک دستگاه اتومبیل، گاه با یک منزل مسکونى. آرى، گاه با چیزهاى بسیار کوچک و گاه با اشیاى بزرگ، خود را فراموش کرده و به دنبال آن، خدا را هم از یاد مى بریم.
قرآن مجید از چنین افرادى با دو تعبیر یاد کرده است: 1. «بَطَر» به معناى مست نعمت شدن. 2. «تَرَف» به معناى تنعّم؛ و مترف به کسى مى گویند که فزونى نعمت، او را غافل و مغرور و مست کرده و به طغیان واداشته است. آرى، چنین انسان هاى کم ظرفیّتى همه چیز حتّى خدا را فراموش مى کنند.
البتّه خداوند، بندگانى همچون على (علیه السلام) نیز دارد که ظرفیت وجودى اش همچون اقیانوس است و درباره دنیا مى فرماید:
«إِنَّ دُنْیَاکُمْ عِنْدِی لاَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِی فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا؛ بى تردید این دنیاى شما نزد من از برگ جویده اى که در دهان ملخى باشد، خوارتر و بى ارزش تر است».(3)
شیعیان على (علیه السلام) باید قدم جاى قدم مولاى خویش گذاشته و در مسیر او حرکت کنند. هرچند ـ همان گونه که خود آن حضرت فرمودند ـ ما نمى توانیم در