صفحه ١٠٤

پيدايش حقيقت جوئى در انسان
از سوى ديگر، توجّه به نفس اثر ديگرش عبارتست از جستجو و تحصيل يك سلسله از علوم حصولى و كسب معرفتهاى ذهنى خاصّ. علومى كه در صعود و حركت تكامليش نقش مثبت دارند.
توجّه به نفس موجب مى شود كه انسان درباره خويش بينديشد و در نتيجه، نفس انسانى را بشناسد كه چگونه موجودى است، از كجا آمده و در دنياچه موقعيّتى دارد و به كدام سو در حركت خواهد بود؟ [مِنْ اَيْنَ، فى اَيْنَ، اِلىاَيْنَ].
از سوى ديگر، انسان با پى بردن به اعماق، زوايا و پيچيدگيهاى نفس، آن را به عنوان آيتى از آيات الهى و مظهر بسيارى از صفات الهى مى شناسد و با چنين برداشتى از نفس ميدان تازه اى از فكر براى او آشكار مى شود و در نهايت به علم و معرفت حصولى درباره خدا و اسماء و صفات او منتهى خواهد شد؛ يعنى، در واقع، علم به نفس با توجّه به ويژگى وابستگى نفس، سكّويى مى شود براى صعود به قلل خداشناسى و معرفت نسبت به اسماء و صفات او. بر اين اساس، رابطه عميقى كه بين انسان كه مخلوق و وابسته است با خدا كه خالق، مربّى و تكيه گاه اوست، برايش كشف مى شود و از طريق اين شناخت حصولى نيز به نوع ديگرى از خداشناسى؛ يعنى، خداشناسى حصولى دست پيدا خواهد كرد و احتمالا مى توان گفت: آياتى از قرآن مثل:
«وَفِى الاَْرْضِ اياتٌ لِلْمُوْقِنينَ وَفى اَنْفُسِكُمْ اَفَلا تُبْصِرُوْنَ.»(1)
[و در زمين نشانه هائى (از خدا) است براى اهل يقين و در جانهاتان (نيز آيات و نشانه هاى خدا هست) آيا نمى بينيد]،
و يا مثل آيه: