صفحه ١٥٥

نشان نمى دهد و آن را مطلوب اصلى و هدف نهايى خود تلقّى نمى كند و در نتيجه، براى حفظ و ادامه آن، دست به هر كار خلاف نمى زند و هر گونه خطايى مرتكب نمى شود.

اخلاق و ميل به بقا
همانطور كه در موارد ديگر نيز گفته ايم، اصل اين گرايش، همانند هر گرايش ديگر، از نظر اخلاقى نه خوب است و نه بد، زيرا اين گرايشات لازمه جبرى و تكوينى وجود انسان است. از اين رو، بار ارزشى ندارد و در حوزه اخلاق قرار نمى گيرد. چرا كه، قبلا گفتيم چيزهايى در اين محدوده واقع مى شوند كه اختيار و انتخاب انسان در آن نقشى داشته باشد.
ميل به بقا، كه اكنون به برّرسى آن اشتغال داريم، ميلى است فطرى و تكويناً در نهاد و سرشت انسان قرار داده شده و در اختيار انسان نيست. آنچه كه در ارتباط با اين ميل در اختيار انسان قرار دارد، جهت دادن به آن، تعيين مصداق براى آن، آثار و عوارض آن و طرز رفتارى است كه انسان تحت تأثير آن انتخاب مى كند و همين ها است كه، به خاطر خصيصه اختيارى بودنشان، در حوزه اخلاق قرار مى گيرند و از بار ارزشى مثبت يا منفى برخوردارند.

قرآن و ميل به بقا
در قرآن كريم، آياتى بر وجود اين ميل فطرى در نهاد انسان دلالت دارند و به تعبير رساتر، وجود اين ميل را در انسان به عنوان يك واقعيّت پذيرفته و به صورت يك عامل و زمينه تربيتى، از آن، در راه تربيت و پرورش انسان و رشد و شكوفايى و تكامل او استفاده مى كند.
بنابراين، ميل به بقا در انسان، از ديدگاه اسلام، به لحاظ نقش تربيتى كه دارد چيز