صفحه ٢٥٤

يكى از بهترين مظاهر تعارض محبّتها همين جهاد است و در اينجا معلوم مى شود كه كداميك از دلبستگيهاى انسان بيشتر است. جايى كه جهاد واجبى در پيش است آيا دلبستگى به زن و فرزند، مانع از شركت در آن مى شود يا نه؟ اگر مانع شد، معلوم مى شود كه عاطفه او نسبت به همسر و فرزند و غيره و دلبستگى اش به آنها بيشتر است و بر خدا دوستى او غلبه دارد كه اين حالتى خطرناك خواهد بود و خداوند با جمله «فَتَرَبَّصُوا حَتى يَأْتِىَ اللّهُ بِاَمْرِه» [پس منتظر حكم خدا باشيد] كه در آيه قبل آمده بود، ما را از اين خطر كه در كمينگاه ما است آگاه مى كند.
بنابراين، آيات نامبرده نيز كه به ظاهر، متعارض با گفتار ما بود با كمى دقّت معلوم شد، دلالتى ندارند بر اين كه اصل ازدواج يا ارضاى غريزه جنسى يا همسر گرفتن نامطلوب است و ارزش منفى دارد. چرا كه نكوهش اين آيات به يك حالت عارضى مربوط مى شود؛ يعنى حالتى كه در آن اينگونه عواطف، بر محبّت خدا و رسول خدا چيره شود و انسان را از انجام وظايف لازم باز دارد، پس اگر اين عوارض و اينگونه حالات عرضى نمى بود هيچ ارزش منفى در ارتباط با مسأله ازدواج و ارضاى غريزه جنسى به وجود نمى آمد.

توصيه هاى قرآن در غريزه جنسى
تعدادى از آيات با صراحت مردم را توصيه به ازدواج و نكاح مى كند مثل اين آيه كه مى گويد:
«فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَثُلاثَ وَرُباعَ.»(1)
[پس نكاح كنيد آنچه را از زنان كه براى شما پاك و پاكيزه اند دو تا و سه تا و چهار تا].
و يا در آيه ديگر آمده است:
«وَاَنْكِحُوا الاَيامى مِنْكُمْ وَالصّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَاِمائِكُمْ اِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ